سلام عشقا یه مدتیه با مادرشوهرم تو یه خونه ام انشاءالله به زودی واحد پایین خالی بشه میرم اونجا چون یکم مریضه و افتاده شده من بیشتر کارا رو میکنم البته دوتا بچه دارم اون یه نفره انصافه اون بیشتر کار کنه ؟ بعد لباسشوییمو گذاشتم مادرم لباساشو میندازه خودم مشکلی ندارم ولی بقیه بهم میگن این چه زندگیه داری شدی کلفت و چرا وسایلتو میزاری استفاده کنه تو لایق اینی که زندگی مستقل داشته باشی جدیدا چندتا مهمون داشتیم همه گفتن (از فامیلای شوهرم بودن )منم ناراحت میشم میرم تو فکر چکار کنم ایا اونا درست میگن من کارم غلطه ؟
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
اگه مادز شوهرم اهل دخالت و بهم زدن خلوتم با شوهرم نباشه من میموندم خونش ب شرط از پا افتاده بودن واقعا
یه جایی خوندم که میگفت : هیچ وقت یک مادر رو سرزنش نکنید، چون خودش خیلی بهتر از شما این کارو بلده... هر روز یک احساس سنگینی و غم داره که مدام تکرار میکنه :کاش بیشتر بودم، کاش بهتر بودم و کاش مهربون تر بودم. همیشه آخرش خوبه،اگه بد بود بدون آخرش نیست وقتی که تو رفتی و لبت نیست،به قرآن لنگ است بساطِ قم و این صنعتِ سوهان از روی لب توست که در حاشیه قم/هی شعبه زده حاج حسین و پسرانش 😍😍😍🤪🤪 چشم هایت عقیق اصل یمن /گونه هاقاچ سیب لبنانی /تو بخندی شکسته خواهد شد /قیمت پسته های کرمانی
تمام مخارج زندگیمون با مادرشوهرمه دوبرابر شوهرم حقوق میگیره پدرشوهرم فوت شده هرکاری میکنم صدب ...
عزیزم مادرشوهر منو شوهرم بیشتر خرج شو میده .بعد صدها بار دلمو میشکنه با حرفاش به خانوادم توهین میکنه خودمو مسخره میکنه همیشه .دلم خونه ازش..یه ذره حرف اشکال نداره که .کاش مال منم اونجوری بود
بعد مادرشوهرم میگه توروخدا رفتین پایین بازم بیاین سر بهم بزنید عادت کردم بهتون بعضی وقتا حس سنگینی و ...
بهت حق میدم عزیزم اما واقعا هم بهت حسودیم مبشه تو این دوره زمونه عروس به دلپاکی ومهربونیه تو کمه..مطمین باش همسرت خودشم خوبیای تورو میبینه وبراش ارزشمندی..از همه اینا بالاتر خدارو داری.خداخیلی دوست داره که یه دل مهربون بهت داده باخدامعامله کن وبقیشو بده دست اون.باورکن معجزه هایی میبینی تو زندگیت که تو خوابتم نمیدیدی.
حرف مردم رو سنگ بنای رفتارت قرار نده.فکر کنید مادر خودتونه با توجه به اینکه میگید ناخوش احوال هستن.ثواب داره به خدا .خودتون مادر هستید عشق مادروفرزند رو خوب درک میکنید.بزارید پسرش بهش خدما کنه.که عواقب خوبی براتون داره.شاید خودتون هم توی سنین بالا نیاز داشتید به این چیزا.و از بچه هاتون انتظار داشته باشید.خصوصا قدیمیا که بچه هاشون رو با نبود امکانات بزرک کردن و افکارشون هم به این صورت هستش که بچه م توی پیری به دردم بخوره.از قدیم گفتن هر چی بریزی توی آش همون میاد توی قاشقت.قانون کارما و انعکاس وجود داره.عزیزم به عقلت و بعد به قلبت و وجدانت رجوع کن بهترین پاسخ رو بهت میده.موفق باشید
دیگه ببخشید مهمون یک روز دو روز شما رفتید پیش مادرشوهرتون بهتون جا داده خرجتونم که میده حالا اون بخواد لباساش تو لباسشویی شما بشوره زور داره؟ به حرف بقیه توجه نکن بعضیا آتیش بیار معرکن
خدایا دوست دارم، به من لیاقت بندگی بده
نزار گمراه بشم