نازي من جرات ندارم اينطوري به مادرش بگم قشنگ طرف پسرشو ميگيره معتقده زن بايد بسوزه و زندگيش حفظ بشه اصلا يذره عيب رو رفتار مرد نميذاره،يجوري ميگه انگار ميخواد برسونه بايد زير دست شوهراتون باشين😐
حالا خودش نقطه مقابله تو زندگيش،همه طور رفتاري با شوهرش داره😀😀😀
منو جاري هام سعي ميكنيم تا لازم نشه خيلي هم كلامش نشيم
الان اينطوري شديما..چون هر كدوم بارها ازش زخم خورديم
خوب حالا صرفا که همیشه کلمه معذرت میخوام لازم نیس بگه.همینکه بیاد بوست کنه بغل کنه بعنی عذرخواهی.من کلا روشم خیلی ظالمانه اس.خودش میدونه که اگه نیاد پاچه خواری، تا قیامت من نمیرم.واسه همین اصلا نمیذاره به یکساعت بکشه.کلا زیاد بحثمون نمیشه خداروشکر اما اگه ناراحتی پیش بیاد این رواله.چون از همون اول پاسفتی کردم.خدایی خو من خیلی سازگار و قانع هم هستم اهل ازار دادن یا گیردادن نیستم اصلا.واسه همین میدونه مقصر خودشه بنظر من خیلی سفت و سخت باش.لج نه ها.خیلی ریلکس باش تو قهرت.انگار بران مهم نیس.کاراتو بکن با پسرت بازی کن.بذار کمبود توجه بگیره.اگه لازمم شد باهاش حرف بزن اتفاقا اگه اصلا حرف نزنی میشه همون داستان قبل که میاد بهت گیر میده چرا حرف نمیزنی.پس باید شگردتو تغییر بدی.چون اگه شگرد حرف نزدن خوب بود تا الان جواب میداد.حرف بزن اما سرد شو تا خودش بیاد حل و فصلش کنه.بالاخره اونقد راهای مختلفو برو تا قلقش دستت بیاد.هرمردی قلقی داره
