زن دوستش رو ک بار اول دیدم گف خوشبخالت چقد شوهرت دوست داره همش ازت تعریف میکنه
یا مثلا من میرفتم سفر خونه خانواده م وقتی برمیگشتم منو میدید میگف چ عجب دل کندی اومدی
ینی اصن ی جوری بود واضح بود حسادته
خبر ک نداش تو زندگیم چقد بدبختی و بالا پایین داشتم چقد گریه کردم غصه خوردم ولی صبر کردم
حسرت ظاهر زندگیمو میخورد
حالا تنها دلخوشیمم ازم گرفت