2737
2739
عنوان

سوتی تمشب عصر جدید چیه؟ چرا من متوجه نشدم🙄

| مشاهده متن کامل بحث + 1398 بازدید | 41 پست
منم نمیدونم سوتیش چی بود🤔یه خانوم تو پربازدید گفته بود

قبلا علیخانی سوتی داده بود راجع به اینکه هممون خاطره داریم با صابون 😐

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

چ روزایی میزاره عصر جدید رو وقت معینی نداره اصن .

مثله قبله دیگه

شنبه ها و یکشنبه ها ساعت ۱۰ ونیم شبکه ۳

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
2731
چ روزایی میزاره عصر جدید رو وقت معینی نداره اصن .

شنبه ها و یکشنبه ها ساعت ده و بیست دقیقه شب

هرچه آمد به سرم باز بگویم گذرد------------- وای ازین عمر که با میگذرد میگذرد                   آدم منتظر هیچ نشانه ی خاصی ندارد، فقط با هر صدایی برمیگردد
قبلا علیخانی سوتی داده بود راجع به اینکه هممون خاطره داریم با صابون 😐

خاطره داریم با گلنار نه صابون

مرا از رنج های عاشقی بیهوده ترساندی، فقط سربسته می گویم،   طبیب ازخون نمیترسد.
حال دارید میشینید عصر جذید میبینین پشت پردش احسان علیخانی و پول های کثیفه میلیاردیه که از جیب امثال ...

چ ربطی به پول ما داره آخه

مرا از رنج های عاشقی بیهوده ترساندی، فقط سربسته می گویم،   طبیب ازخون نمیترسد.
2740
حال دارید میشینید عصر جذید میبینین پشت پردش احسان علیخانی و پول های کثیفه میلیاردیه که از جیب امثال ...

۱۳ ساله مجریه و تهیه کننده 

نوش جونش 

با دوست پسراتون میرید مسافرت؟ من یبار بابام فهمید با دوست پسرم تلفنی حرف میزنم با نیسان از روش رد شد بعد من و با اسید غسل داد الان پوست ندارم   
خاطره داریم با گلنار نه صابون

یادم نیست

منم اون قسمتشو ندیدم فقط توی مرورگر گوگد دیدم زده بود

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
حال دارید میشینید عصر جذید میبینین پشت پردش احسان علیخانی و پول های کثیفه میلیاردیه که از جیب امثال ...

برای چی از جیب منو شما بره😐😐😐😐😐😐😐🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️🤦🏼‍♀️

🤐
حال دارید میشینید عصر جذید میبینین پشت پردش احسان علیخانی و پول های کثیفه میلیاردیه که از جیب امثال ...

یه جوری میگی انگار استعدادهایی که میان همشون فک و فامیلشن😒


بهتر از بعضیاست که بگن ایران جا خوبیه و هر هر بخندن بعدم پوله مارو به جیب بزننن برن آمریکا

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
۱۳ ساله مجریه و تهیه کننده  نوش جونش

خب داره کار میکنه 

مزد کارشه خداییش برنامه های خوبی میسازه

برای نیازمندا و مواقع خاص مثل زلزله و سیل کم واسطه کمک به مردم نشده

همیشه خودش رو ثابت کرده خیلی بیشتر از بقیه

مرا از رنج های عاشقی بیهوده ترساندی، فقط سربسته می گویم،   طبیب ازخون نمیترسد.
خب داره کار میکنه  مزد کارشه خداییش برنامه های خوبی میسازه برای نیازمندا و مواقع خاص مثل زلزل ...

دقیقا

همش داره میدوعه پول جمع می‌کنه واس زلزله زده ها و سیل زده ها

میلیاردی حقوقشه خب نوش جونش مزد زحمتشه

با دوست پسراتون میرید مسافرت؟ من یبار بابام فهمید با دوست پسرم تلفنی حرف میزنم با نیسان از روش رد شد بعد من و با اسید غسل داد الان پوست ندارم   
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   niهانیتاha  |  20 ساعت پیش
توسط   mahsa_ch_82  |  21 ساعت پیش
توسط   حسین__بیرو۵  |  1 ساعت پیش