مضخرفترین مهمونی که داشتین کی بود وچه کرد وعکس العملتون جی بود

چقدر بي تربيت

حالا گيرم كه مو توي غذا بود

بايد بره توي ظرفشويي تف كنه؟؟؟؟

يواشكي بايد ميرفت تو دستشويي

براي منم هزار بار پيش اومده ولي نذاشتم صاحبخونه بفهمه كه غصه بخوره

واقعا اون شب کوفتم کرد. بعد اون هم دیگه مهمونی ندادم و نمیدم

چی بود حرفت مگه

 من بچه خواهر شوهرمه هیچی نمیتونم بگم تا چیزی میگم شوهرم میگه وا بچس اذیت نکرد اون خیلی زرنگه برا همون اونجوری حرف میزنه

به نظر من ک فقططططططط بی تربیته  امروز در یخچال باز کرده جعبه شیرینی اورده میگه اینا چیه گفتم شیرینیه یکی بهش دادم میگه یکی کمه دوتا بده دوتا دادم هنوز یدونشو نخورده بیسکوییت پسرمو برداشته ازینا بهم بده تخمه دیده تو کابینت میگه برام بیار بادوم زمینی  ی عالمه  سیب موز من ک دیگه هنگ کرده بودم  بعدم ناهار خورد 

بچه ۷ ساله والا بزرگه باید بدونه سر یخچال کسی نباید بره 

دوستم با دوس پسرش اومدن خونه‌مون

به شدت بی فرهنگ و بیشعور بودن

انگار اومده بودن هتل و من و همسرم رو به جای میزبان، گارسون هتل میدیدن

چند روز موندن و اصلا اداب مهمونی هم بلد نبودن

همه‌اش میرفتن تو اتاق و اویزون هم بودن و به قول یه بنده خدایی، انگار مکان مفت گیر اورده بوده😡

خیلی هم منفعت طلب بودن، وقت هایی که همسر من سرکار بود و بیرون میرفتیم باهم، هر کافه و رستورانی دلشون میخواست میرفتن، اخرش هم دستشون رو تو جیبشون نمیکردن و من باید حساب میکردم، وقت هایی هم که همسرم بود، انگار با باباشون رفتن بیرون! هرچی کیخواستن سفارش میدادن، دریغ از یه تعارف برای حساب کردن

بعد از اون قضیه رابطه‌ام رو با دوستم قطع کردم

زنداییم.بدون خبر قبلی عین گوسفند میاد هم پسرسو میاره با کلی کتاب که داداشم باهاش شیمی کار کنه هم انقدرمی موند که بریم براشون غذا ازبیرون بگیریم.بعدم میدونه من بچه اولم مجردم هنوز جدیدا هی میگه پسرتو زن نمیخوای بدی پسرتو زن بده پسرتو زن بده.انگار دشمن منه.من هرچی فکر میکنم کار بدی در حق این بشر نکردم.شابد ادم بدی باشم ولی ببرا این کار بدی نکردم.هرجام میشینه با شوخی خنده هی بدیه خانواده مارو میگه.فقط ازمون پول میکنن یوقت چیزی ازشون بما نمیرسه.الان چند ساله عید نوروزم درو رومون باز نمیکنه.بعد دیروز مامانم رفته دیدن دخترش که تازه زاییده از تهران اومده برگشته اینجا کلی پول برده بازم هی گفته پسرتو زن بده.

فامیل مزخرف زیاد داریم.

پسر عمم اهوازه یبار بدون زنش اومد خونه ما از ساعت ۳ اومدیه کلمه انگار لال بودن نگفت من میخوام شام وایسم.دم معرب وایساد به نماز جعفر طیار خوندن.باز برا اینم رفتن عذای بیرونو گرفتن.قبلا با زنشو دوتا بچه هاشو خواهروشوهر خواهر دوتا بچه های خواهرش میومدن میگفتن هرچی شام دارید یه نون بزارید کنارش.کل نون و قابلمه رو میخوردن

😒😒😒  

میترسم عتیقه تو سایت باشه بفهمه.

چون اهل این سایتا هست فک کنم.

خیلی سخته. من که یاد گرفتم نزدیک اومدنشون هرچی وسیله اس حتی اباژور رومیزی جمع میکنم میزارم تو کمد درشو میبندم. سمت یخچالم بره دعواش میکنم

دختر جاریمه

چقد بچه های مردم اشتها دارن خدا شانس بده ..😅😅😅دختر من کاش اینجوری بود اشتهاش..بچه جاری منم ی مدت میومد خونمون از همه چی هم میخواست نمیدونم اینجور بچه ها تو خونشون چیزی واسه خوردن گیر نمیاد؟

وای چه اعصاب خرد کنه!چطوری تحملش میکنی!؟!

وای

جی گفتی مگه؟

میشه بپرسم چی گفته بودی؟

به درک که نیاند.همینجام ادم کم طرفیت و بی جنبه کم نداریم.طرفیت یه حرف عادیم ندارن از کاه کوه میسازنن.من خودم حوصله رفتو امد با این ادمای یه کلاغ چهل کلاعو ندارم.

یه روز ظهر یهو سر زده بدووون اینک ما بدونیم

یهو یه عالمه ادم از توی کامیون عین گوسفند ریختن پایین اومدن چپیدن تو خونمون😐

فامیلا بابام بودن😒

اومده بودن مسافرت😒😒

😐😐چ‌بچه بیتربیتی بودیا😓😓😂😂