2733
2734
عنوان

شماها چجوري از خدا نشونه ميگيرين

| مشاهده متن کامل بحث + 374 بازدید | 27 پست
چرا میخندین😂

خیلی باحال بود😂😂🙏🏻🙏🏻😂😂

اولا سلام 😁😊❤️ دوما اینکه خانم‌های باردار که خدا لطف کرده بهشون بچه داده واسه ما هم که منتظر بچه هستیم دعا کنن که خدا لطفشونو شامل حال ما هم بکنن سوما سپاس و تشکر😁❤️چهارما ۸سال انتظار کم نیستا☹️😁ولی حتما حکمتی هست 😊پنجما اینکه ۸سال بی بی چک زدم دیگه شده عضو خونوادم خانم بی بی چک😁❤️ ای وی اف کردم نشد که نشد 😯ششم اینکه سال دیگه مطمعنم نی نی مو بغل میکنم عکسشو میزارم همه بگن کو کو😁👍👍👍عاشقتونم❤️❤️❤️شکر خدا🙏🏻🙏🏻🙏🏻الان شکر خدا😍😍😍😍😍😍😍😍 دوماه که بچه هام بغلم ۲قلو 😍😍😍😍😍😍گر صبر کنی زغوره حلوا سازی 😍😍😍

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2731
فضا معنوی بود بابا😂😂😂😂

😢😢

😂🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻😂😂😂 نشونت تو حلق کبوتر😂

اولا سلام 😁😊❤️ دوما اینکه خانم‌های باردار که خدا لطف کرده بهشون بچه داده واسه ما هم که منتظر بچه هستیم دعا کنن که خدا لطفشونو شامل حال ما هم بکنن سوما سپاس و تشکر😁❤️چهارما ۸سال انتظار کم نیستا☹️😁ولی حتما حکمتی هست 😊پنجما اینکه ۸سال بی بی چک زدم دیگه شده عضو خونوادم خانم بی بی چک😁❤️ ای وی اف کردم نشد که نشد 😯ششم اینکه سال دیگه مطمعنم نی نی مو بغل میکنم عکسشو میزارم همه بگن کو کو😁👍👍👍عاشقتونم❤️❤️❤️شکر خدا🙏🏻🙏🏻🙏🏻الان شکر خدا😍😍😍😍😍😍😍😍 دوماه که بچه هام بغلم ۲قلو 😍😍😍😍😍😍گر صبر کنی زغوره حلوا سازی 😍😍😍
2738

من با خونواده هامون مشکل دارم و خیلی وقتها خواب خونواده هامونو میبینم بعضی وقتها میگم خدا راضی نیست من با اونا سرد برخورد میکنم ولی باور کنین نمیتونم باهاشون خوشحال باشم‌ حرفاشون حتی اگه بی منظور باشه عذابم میده یه مدت تحمل کردم دیدم دارم یه ادم عقده ای میشم میبینم اونایی که زرنگن و زبون دار از من موفق تر و تو دلبرو ترن . ولی  من بخاطر اینکه چیزی نمیگم اعتراض نمیکنم ولی اونا هرشوخی هر متلکی بهم میگن و هروز احساس حقارت و بی ارزشی میکنم بخاطر همین تصمیم گرفتم نسبت بهشون سرد بشم ولی بعضی وقتها خوابهای عجیبی میبینم راستش اونقدر با بچم‌تک و تنها بودم دیگه حوصله متلکهای کسی رو ندارم یعنی اگه ببینمشون و اونا بازم حرفای ناراحت کننده بزنن عین شیر غرش میکنم عین عقده ایها میزنم همه جیز رو میشکونم ولی تا الان این اتفاق تیوفتاده بخاطر اینکه ازشون فاصله گرفتم نمیتونم توان ندارم اونقدر عصبی میشم نفسم بالا نمیاد بخاطر بچم بخاطر خودم بخاطر شوهرم ازشون فاصله گرفتم تا ضرری به بچم و شوهرم و خودم نزنم چون میدونم عصبانیم کنن سر بچم و شوهرم خالی میکنم این بیچاره ها چه گناهی دارن بخاطر همین ارتباطم رو خیلی خیلی کم در حد صفر رسوندم تا آرامش داشته باشم من خودمو بچمو شوهرمو دوست دارم نمیخوام زندکیم بخاطر خونواده هامون خراب بشه ولی خوابهای عجیب فکرمو مشغول کرده 

تو بارداریم ی شب خیلی خیلی معنوی بودم.اصلا سابقه دوقلو هم نداشتیم.قرصم نخورده بودم.فکرم حتی ب دوقلو نمی‌کردم.ساعت ۳صبح بود ف کنم.قران باز کردم ب نیت اینکه چی الان شکممه.این آیه اومد.

ما ب هر ک بخواهیم یک فرزند در رحم ها میگذاریم و ب هر که بخاهیم دو فرزند از هر دو جنس دختر و پسر.

فقط گریه میکردم.شب سونو گرافیم تو ابرا بودم وقتی راست شد.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز