اول اینکه واقعا تبریک میگم دوتا بچه رو به اینجارسوندی.خودت دیگه بینشون فرق نزار و نزار کسی کسیو بزنه.
زدنای عادی طبیعیه
مهربونترشو باهاشون حرف بزن. بچه ها خوب میفهمن
الانم دوباره خدا خواسته باردارم اولش میخواستم سقط کنم ولی یه روز پسرم اومد گفت مامان خواب دیدم شما همسایمون رو کشتید اون همسایمون هم بیست ساله ازدواج کرده بچه دار نمیشه نتونستم پشیمون شدم ولی الان فقط تو دلم میگم خدا کمکم کنه لصلا نمیتونم کنار بیام اعصابم نمیکشه خدا کنه بتونم تربیتشون کنم
فقط اونجا که پسره حسودی میکرده ولی دختره عاشق داداشش بوده ، والا زندگی خوبی چرا ناراحتی ، سکیشو بزار خونه مامانت یکیشو خونه مادر شوهرت یک روز البته، و اینکه وقتی پریود میشی چیکار میکنی؟درد نداره پریودت؟؟ با بچه هات؟؟؟؟
منم مثل شمام. ۲تا پسر۵ساله داشتم. شیطون و شلوغ و سرصدا دار و .... بعد خدا ۲تا دیگه پسر بهم داد. گریه او غرغرو چچسبیده بهم. وقتی شوهرم سر کاره خیلی لذیت میشم . نمیتونم به کار خونم برسم . نمیتونم به هر ۴تا برسم. نمیتونم به خودم برسم. اعصابم خورد نیشه. گریه نیکنم جیع میزنم. .....
الان کلاس اولن و باید باهاشون درس کار کنم و ۲تای کوچکتر ۹ماهه و شیطون شدن از همه جا بالا میرن. اصلا یه اوضاعی هست... 😔 دیگه به اوضاع من نگاه کن خودتو نکش😄
باردارم عزیزم خدا خواسته فقط فکرم مشغوله اونو چطوری بزرگ کنم خدا کمکم کنه اصلا اعصابم نمیکشه ولی قبلنا پریود میشدم از درد گگریه میکردم یکم اروم میشدن پیشم مینشیتن بهم نگاه میکردن خونه مادر شوهرم اصلا نمیرن چون خیلی حساسه به وسایلش و فقط میگه بچه نباید از جاش بلند بشه بعدد هم هم با مادرم هم مادر شوهرم همسایه ایم اگرم برن تند تند میان میگن تو هم بیا میرن خونه مادرم هم خوب بازی میکنن ولی باید خودم هم برم والا زیاد نمیمونن
اره پسرم میبردم پیش دبستانی که الان تعطیل شدن بچه رو خیلی دوست دارن حتا من بچه نمیخواستم دخترم همش میگفت مامان من دعا میکنم خدا بهمون یه نینی بده پسرمم میگه من نینی رو دوست دارم تو رو دوست ندارم همش میگن کی به دنیا میاد
