اول قرنطینه حرص میخوردم که بابا و خواهرم میرن سر کار یهو میگیرن
بعد بابا و مامان و خواهرم کرونا گرفتن کلی حرص خوردم بخاطر اونا و استرس داشتم برا خودم
حالا خداراشکر همشون خوب شدن استرس برا خودم هنوز دارم
ولی همش سعی کردم این قرنطینه را به یه فرصت عالی برای آینده تبدیل کنم برای همین زیاد خسته نشدم
از ۲۳ بهمن تا الان تو خونه ام
دقيقا از اول اسفند قرنطينه رو شروع كرديم اما خب اينجوري نيست كه از خونه تكون نخورم بالاخره خريد خونه و ميوه و نون اينچيزها رو ميرم
يكبار هم هوا خيلي خوب بود با ماشين از پاركينگ خونمون رفتيم كوه هيچكس نبود يه هوايي خورديم برگشتيم
من و شوهرم با ماشین شبا میریم دور میزنیم، یه فلاسک چای و میوه میبرم تو ماشین میخوریم و برمیگردیم خونه
یا ماه و بیست روز کپک زدم
با دو تا بچه نه میشه فیلم دید نه کتاب خوند
خوش بحالتون
ما شاغليم و همش بيرون
از ۱۰ بهمن الان ۷۱ روزه داغونم داغون
من و شوهرم هر روز شیرینی میپزیم😂😂😂😂خیلی حال میده😍😍
من از وقتی که فهمیدم امده ایران از اخرهای بهمن ماه تاالان فقط باماشین میریم دوردور خیابون گردی چندروز یک بار ودوباررفتم باغ اونم یک ساعت فقط
دیگه عادت کردم چندروزه 😬😬😬😣😣😣😑😑😑انگارتا 1400هم همین مدلی زندگی خواهیم کرد فقط دوسال نشه 😢😢😢
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
