یکی از بهترین یا خنده دار ترین خاطرتون با دوستتون رو بگین

با دوستام تو دانشکده جمع شده بودیم به یه پسر آب و فلفل دادیم

من کرجی ام و دوستم تهرانی.دوره ی دانشگاه یه روز قرار شد از دانشگاه مسقیم بریم خونه ی دوستم.خلاصه تا وارد متروی کرج شدیم من جیشم گرفت و به هزار زور و زحمت خودمو رسوندم خونه ی دوستم.با کله رفتم تو دستشویی و به قدری هول بودم فقط شلوارو کشیدم پایین و با شورت نشستم و جیش کردم.جونم برات بگه که تو سرمای زمستون گرمای دلچسبی کل وجودمو فرا گرفت.از همون دستشویی داد زدم که دوست جاان شاشیدم به شرتم.اونم پشت در غش غش میخندید و هنوزم که هنوزه بعد ۱۴سال واسه شوهرم تعریف میکنه بیشرف دوست داشتنی من

سلام آبجیای گل مهران هستم بحثه خاطه باشه من همیشه خوراکمه،عرض به خدمتتون خاطره ای که مناسب هس و میشه تعریفش کرد اینه که یبار با یکی از رفقا رفتیم داروخونه که قرص مسکن بگیرم رفیقم گف داداش پشت سرتو ببین نگاه کردم دیدم تبلیغ ک.ا.ن.د.و.م بود گف بگیریم !گفتم حاجی ما که جفتمون مجردیم گف نه داداش بگیریم باد کنیم چار روز دیگه تولدمه اون لحظه جفتمون مثه اسب از خنده شیهه میکشیدیم،زنه مسوول داروخونه جدی گرفته بود رف آورد حالا رفیقم یکساعت داشت بحث میکرد چرا خاردارشو نیاوردی که دیگه جمش کردم اومدیم بیرون...

یه دوستی داشتیم زمان دانشجویی کرد بود

خیلی تنبل بود 

نه درس میخوند نه کلاس درست و حسابی میومد و هیچ کاری در زمینه درس انجام نمیداد 

پایان ترم هم با تقلب و التماس به استادا با ۱۰ و ۱۲ قبول میشد شانسی هم که داشت با چرب زبونی باعث میشد همه کمکش کنن نمره بیاره

 سر یک کلاس قرار بود هر جلسه ۲یا ۳ نفر مباحث از قبل انتخاب شده رو کنفرانس بدن

دوست ما با خواهش و تمنا از چند نفر از بچه های کلاس خواست کمکش کنن موضوع کنفرانس رو آماده کنه

یک نفر رفت چند تا کتاب گرفت از کتاب خونه

یک نفر دیگه مطالب رو خوند و علامت زد

یک نفر هم نوشت براش

خلاصه روز کنفرانس رسید

دوست من رفت و از روی مطلب با کلی غلط و غلوط خوند

استاد که از اینکه دانشجو اینقدر غلط یه متنی رو بخونه تعجب کرده بود و هیچی هم نفهمیده بود رو به دوستم کرد و گفت خب خانم بفرمایید از کنفرانستون نتیجه گیری کنید.

دوستم رو به استاد کرد و با لهجه غلیظ کردی گفت:

استاد ما از رویش خواندیم شما نتیجه گیری بفرمایید !!!�🤣🤣🤣🤣

یعنی کلاس منفجر شدا