2733
2734

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

اومدم بپیچم چپ از بس فرمونو تند و زیاد میتابوندم و کلم تو فرمون بود پشت بازوی مانتوم ج ر خورد😐😂😂😂

میشه ی صلوات برای مادر مرحومم بفرستی🌷 اگ تونستی برای مادرم سوره یس بخون منم برات سوره الرحمن میخونم🌻❤️خبرم بده 

اول صبح جمعه و خواب آلود ساعت ۹ توی خیابون خلوت از روی یه گربه ی مرده که وسط خیابون بود رد شدم 😐

جالب اینجاست که موقع برگشت از اون مسیر بازم از روش رد شدم 😐😐


خدایا شکرت به خاطر : ♡ زمین گردالی🌏، خانواده 👪، طبیعت🍃، یاد گرفتن و علم 📚، غذاهای خوش مزه 🍕، لباس ها👗، خوابیدن😴، رویاها🎈، خورشید 🌞، عشق💕، ماه و ستاره 🌒، خونه 🏡، تکنولوژی 💻، دوستا و آشناها 👭، لبخندهای خوشگل 😄 ... ! ♡

یادمه داداشم گفت که اول بهت یاد میدم روشن و خاموش کردنو بعد فرداش هم ادامه 

منم یاد گرفتم ساعت ۳ شب جوگیر شدم همه خواب بودن رفتم ماشینو روشن کردم

واای بابامو دیدم با چماق میاد سمتم یواااش یواش فک کرده من دزدم بعد که منو دید داداشم کتک حسابی نوش کرد

کاربری دست دو نفر 
یادمه داداشم گفت که اول بهت یاد میدم روشن و خاموش کردنو بعد فرداش هم ادامه  منم یاد گرفتم ساعت ...

وااای خیلی خوب بود فقط بابات🤣🤣🤣🤣

کوچولو بودی؟ 

💙از آنِ خودت باش که ارزنده ترینی💙

منم با خواهرم رفتم آموزش بهم بده، نشستم پشت فرمون راه افتادیم یه آقایی اومد تو خيابون 

هول کرم به جای ترمز گرفتن به خواهرم میگفتم به ماشین بگو وایسته 

اونم داد میزد ترمز بگیر 

آخرشم بیچاره خم شد با دستاش ترمز رو فشار داد. 

چسبیده به پای آقاهه ماشین وايستاد 

یه مدتی سوژه خانواده شده بودم 

در ضمن اون موقع گواهینامه داشتم

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687