خداشاهده منم دقیقااا همینم شوهرم قبلنا حرفمو باور داشت ولی الان اصلا بحرفام اعتماد نداره بسکه مادرشو خواهرش تو گوشش پرش میکنن خدا فقط ازشون نگذره گرچه شوهرمم ازبس اذیتم کرده دیگه دوسش ندارم وبرام مهم نیس خیلی چیزا
مال من ازاول ازدواج‌که هشت ساله فقط سال اولش طرف مادرشومیگرفت بعدش که دیدمادرش میونه خیلیاروبهم زده دیگه حرفشوگوش نمیده‌من نامزدبودم مادرشوهرم یه دعوایی راه انداخت که چرازیادمیای خونه مامیمونی منم برگشتم خونمون‌ولی شوهرم منوول نکردباهام اومدخونه پدرم ده روزه عروسی روراه انداختیم اومدیم خونه خودمون ازاون موقع فهمیدمادرش چه اعجوبه ایه
ببخشید اینو میگم:چرا همه از خانواده شوهرشون بدشون میاد مگه اونا با پدرومادرمون چه فرقی دارن
خوشتون میاد عروستون با پدرمادرشما همین کاره بکنه چرا از خوانواده شوهر دوری میکنین
شماهاهم یه روز مادرشوهر میشین
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
