دیگه واقعا خسته شدم هر طور دلشون می خواد رفتار می کنند بدترین حرف ها را می زنند توقع احترام دارند. سر سال نو زنگ زدیم به برادرشوهرم که تبریک بگیم ان تو یه شهر دیگه است چندین بار دعوتش کردم نیومده برگشته به من می گه تو می دونی نمی تونم بیام برای همین دعوت می کنی برگشتم بهش گفتم از صمیم قلب گفتم بعد هم من از ۳ ماه پیش دعوت کرده بودم برای سال نو . از آن طرف مامان بابای بیشعورش می گن خانواده ما رسم داریم سال نو همه دور هم باشیم خیلی ناراحت شدم چون کرونا دست من نیست بعد هم اگر به جمع شدنه منم خانواده دارم . بس که بهشون رو دادم فکر می کنند خانواده ندارم من و آنها تو الویت هستند خیلی عصبانیم راه می رند خانه پسرمه پسرمه راه می اندازند منم دیگه خسته شدم گفتم من کلفت نیستم مامان و بابات بیان اینجا بعد هم جای تشکر برن ۱۰۰۰ تا حرف پشت من بزنند