۹ساله دارم زجرمیکشم یه پام دکتروبیمارستانه یه پا خونه وحرف ایل شوهرومردم.....
دیگه حوصله یی برام نمونده ازاونورم خانواده شوهرتوقعات بیجادارن کسی ک مشگل منوداره میدونه چقددوادرمون خرج داره شوهره کارگرو خرج زندگیم بماند
تاحالاخداروشکربهشون واسه پول روننداختیم مادرشوهرم یبارگفت پول شوهرمم گفت ندارم یه مقدارداشتیم واسه دکترنگه داشته بودیم خانوم قعرکرده دورا دورآتیش میسوزونه