دختردایی دخترداییم.دلیلش میگفتن با خانوادش دعواش شده،بعضیام میگفتن نامزدشو نمیخواسته.سم خورد(گمونم اینا که واسه گل و گیاه هستش)خیلیم حالش بد بود کلی مدت بستری بود ولی خداروشکر زنده موند.چندماه بعد عروسی گرفتن الانم اگه اشتباه نکنم دوتا بچه داره.بجز اون مدتی که بستری بود چندان تأثیری روی اطرافیانش نداشت!!
اره دوست دوران دبیرستانم قرص برنج خورد به خاطر اختلاف با همسرش و دایی جاری منم بخاطر اینکه عشقشو شوهر دادن خودشو دار زد
اره خب خانواده داشت زن بچه هاش الان دارن زندگی میکنن نمیبینمشون بدونم چه حالی دارن
خب هرکسی عزیزی رو از دست بده حالش بده ولی بعداز مددتی دیگه مثل اول گریه زاری نیست خاک مرده سرده بعدش دیگه میشه یه یاد دیگه خیلی نزدیکها عین خواهربرادر مادر پدر دلشون هنوز داغ داره
اره یکی از عمه های بابام نزدیک ۴۰سال پیش
شوهرش رفت زن دوم گرفت خودش سوزوند
پسر عموم ۲۳ سالش بود افسردگی داشت
پسرعموم سر سال برادرش
متاسفانه فوت شد
مامانش دیگه هیچوقت اون آدم طبیعی نشد،همیشه در حال گریه،هیچ عروسی ای نمیره،همیشه ناراحته،خیلی سخت بود
اره من یکی عزیزانم با رفتنش منو داغون کرد همش فکر میکنم پیشمه همش تو خواب پیشمه بدتر از اینکه خانواده شوهرش نمزان بچه ها رو ببینیم واقعا داغون شدم ولی نمتونم چیزی بگم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
