یه طلافروش بود که مامانم پیشش طلا قسطی میاورد که گفت واسه پسرم منو از مامانم خواستگاری کرد گفت مغازه بغلی رو واسش خریدم و درسش تموم بشه میاد اینجا و کلی تعریف کرد البته من ندیده بودمش مامانم میگفت پسر خوش قیافه ای بوده که من چند ماه بود قبلش عقد کرده بودم البته از همسرم راضی هستم
دانشجوی دندون پزشکی ، فرزند شهید ، حقوق پدرش بهش میرسید ماشین و خونه هم داشت، خانواده داغون البته هرکدوم پخش و پلا بودن خیلیم عاشقم بود
منتهی من عاشق کس دیگه بودم ک الان همسرمه و خداروشکر هیچی هم نداره از مال دنیا😂😂😂
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
