وااااااای یه بار یه فامیلامون فوت شده بود ما اصفهانیم
از خوزستان یه آشناها اومده بود مراسم ختم
بعد این بنده خدا موهاش بلنده سر و وضع ظاهریشم یه کم ژولیده ست ولی اوضاع مالیش خوبه
بعد اومد نشست سر قبر
یه زنا فامیل نمیشناختش فکر کرد فقیره
یه پونصدتومنی انداخت جلوش🤣🤣🤣🤣
طرف گفت چیکارش کنم؟
زنه با لحن طلبکارانه گفت هاااا چیه کمته؟
وای همه پووووکیده یودن از خنده