2737
2734

دختردایی من از دست داماد احمقش خودکشی کرد چندتا بسته قرص خورد ده روز توبیمارستان بود خیلی حالش خراب بود شکر خدا کلیهاش اسیب ندیده بود بهر بدبختی بود نجاتش دادن دکترا ،تمام بدنشو کبود کردن بخاطر سرم وصل کنن

اره خودمم همین تصمیمو دارم میخام برم استرالیا اونجا طراح لباس شم و ی روزی محتاج هیچکس نباشم و ریخت ش ...

افرین برا خودت هدفی رو انتخاب کن که بتونی بهش برسی....براش تلاش کن عزیزم

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یدونه قرص خواب بخور بقیه بسته رو خالی کن بریز دور با چند تا پاکت خالی و یه لیوان اب وسط حال بیوفت زم ...

ی قرص دیگه سراغ نداری بخورم درجا خابم ببره🤣

2728
خودکشی   پاک کردن صورت مسئله س  نه حل کردنش   پاک کردن هم  که کاری نداره&nb ...

اخه بابام خیلی دم از اسلام و شیخ بودن و اینا میزنه اگه خودکشی کنم میبینه و میفهمه که دیگه با بچه هاش اینجوری رفتار نکنه که فراری از خونه بشن و دنبال خودکشی

اخه بابام خیلی دم از اسلام و شیخ بودن و اینا میزنه اگه خودکشی کنم میبینه و میفهمه که دیگه با بچه هاش ...

شما تا حالا نشستی مث یه دختر باهاش حرف بزنی  

آدم ها آمده اند که روزی بروند پس خاطره خوبی از خودت به جا بگذار
2740
ادم نمیمیره ولی گنگ و منگ میشه.تو حافظش تو گفتارش تو رفتارش مشکل ایجاد میشه.و واقعا من تو جمع نمیتون ...

اره دقیقا من توهم زده بودم مث اینایی ک شیشه میزنن میرن فضا😅

ن میتونستم راه برم ن حرف بزنم🤦‍♀️

خدایا اگه میشد به جز برکت،حرکت هم از خودت بود ممنونت میشدم  
اره دقیقا من توهم زده بودم مث اینایی ک شیشه میزنن میرن فضا😅 ن میتونستم راه برم ن حرف بزنم🤦‍♀️

اره همین مشکلا منم داشتم.ادم نمیره این درد مرضا میزنتش.من یادمه ی بار وسط خیابون هنگ موندم لصلا نمیتونستم برم وایسم.قفل شدم.ی موتوری رد شد نزدیک یود خودم بندازم جلوش.یعنی انگار فقط ی قدرت یانیرو من هل داد ک از خیابون گذشتم

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687