شوهرم عاشق من بود و با وجود مخالفت خانوادش جسور بود و منو انتخاب کرد، ولی از وقتی نامزد کردیم تو جمع اصلا محبت نمیکنه حدودا اصلا کنارم نیس. احساس میکنم منو نمیبینه،
وقتی نامزد بودیم کارش تهران بود خواهر برادراش نصفشون تهرانن خونشون مثلا میومد شهرستان دیدن من، ولی فقط نیم ساعت پیش من بود، الانم ک یه ساله عروسی کردیم باز همون رفتارو داره، منم همیشه ازش گله میکردم ولی درست نمیشد رفتارش، سری آخر غرورمو گذاشتم زیر پام پیش پدرومادرمو خواهرم زدم زیر گریه و دعوامون شد. بهشم گفتم دیگه باهات نمیام شهرستان، حالا مرخصی گرفته و داره با دمش گردو میشکنه ک بریم شهرستان منم گفتم نمیام، فقط سعی میکنه منو راضی کنه ک برم باهاش عذرخواهی نمیکنه یا بگه باشه سعی میکنم رفتارمو درست کنم.
حالا میخوام یه کم اذیتش کنم، یه بارم میگم کلا نرم.
چون هر سری ک میرم شهرستان تا یک ماه تودخوری و گریه میکنم تو تنهاییم.
به نظرتون چیکار کنم