خواب دیدم عقدم بود پیراهن عقد روتنم بود اصلا نمیدونستم داماد کیه پیراهنم خیلی تنگ بود رفتم تواتاق بالاتنم پوشیده قرمز بود من از بس کشیدم یهو پاره شد بدبخت شدم مامانم اومد هی بهش گفتم این چیه واسم گرفتی پاره شده مامانم جوش زد رفتم جلو ایینه قیافم ببینم یهو دیدم خیلی چاق وزشت بدارایشم کردن سایه صورتی پررنگ روچشمم بود موهام فر باز ولی خوش فرنبودن😭 داشتم دیونه میشدم جلو فامیلم دیگه مامانم به زور منو برد رفتم روم نشد سرمو بلند کنم دیدم شوکه شدم همه فامیلام لباس معمولی بعضیا سیاه پوشدن حسابی دلم شکست بعدش موقع رقص بود بهم من گفتن برو برقص من نرفتم هزار بار گفتن رفتن اهنگ نداشتن بلندگوهم نداشتن گوشیم اهنگ روشن کردم فقط من رقصیدم کسی بامن نرقص دیگه دلم شکست بدجور رفتم نشستم رومبل دلم میخواست گریه بشم مامانم اومد طرفم گفت داماد وخانوادش اومدن من فقط داشتم از استرس میمردم چون بد شده بودم خانوادمم لباس درستی نکردن ابروم پیش اون میرفت
وقتی اومدن شوکه شدم اونام خوب نبودن فقط دلم گریه میخواست مادرشوهر ایندم دیدم خیلی زشت و جوری تیپی که من متنفرم زده حالا منتظر داماد بودم بیاد داماده اومد ببینم قیافش جاخوردم اونم بدتر ازمن تیپش نگو خیلی زشت بود دیگه داشتم سکته میکردم دلم گریه میخواست یهو ازخواب پریدم😭😭😭