الان باهام قهر کرده چیکار کنم رفته سرکار زنگ بزنم یا منتظر بمونم بیاد
NaziNiNآنلاین پست ها : 3012 عضویت:1392/1/10 
بهش بگو این رفتارت در حد تو نیست و خجالت داره من به خاطر اخم و تخمت نمی گم برو فقط می گم برو که بفهمی چیز مالی نیس این با دوستات بودن
بیرون رفتن با دوستان و اینا گاهی اشکال نداره
اما شب بیرون موندن اصلا جالب نیست
اما اینجوری مطرح کن که من بدون تو خوابم نمی بره و شب تنها می ترسم و ...
بگو بره اما اخر شب برگرده
اما شب بیرون موندن اصلا جالب نیست
اما اینجوری مطرح کن که من بدون تو خوابم نمی بره و شب تنها می ترسم و ...
بگو بره اما اخر شب برگرده
زن و شوهر که نباید بهم بچسبند من ٧ ساله ازدواج کردم هردومون از ابتدا گاهی سفر تنهایی میریم با دوستامون گاهی ناهار یا شام رستوران میریم اگه حرمتها سرجاش باشه و آدمها حدود خودشون رو بشناسند و با آدمهای متعادل رفت و آمد کنند بنظرم اینکار ایراد که نداره هیچ تازه گاهی هم لازمه
عزیزم حالا که از شوهرت و جمع دوستاش مطمئنی بذار بره اما الان زنگ نزن خونه هم اومد تو شروع نکن به حرف یه جوری حرف رو به سمت اون موضوع بکشون که خودش بحث رو پیش بکشه ، بعد هم بهش بگو من آرزومه تو شاد باشی خوش بگذرونی ، تو بهت خوش بگذره انگار به من گذشته ، اگه بودن با دوستات بهت خوش می گذره می تونی هر از گاهی ( مثلا یه تایمی که خودت بهتر می دونی ) باهاشون باشی ولی خب جوری هم نباشه که من اذیت بشم ، من به خاطر تو خیلی از جمع های دوستانمو کنار زدم چون بودن با تو برام مهمتره اصلا هم مهم نیست چی می گن چون احترام به نظر تو برام از هر چیز دیگه مهمتره یا هر حرف دیگه که خودت بهتر می دونی چطور بگی ولی خب سعی کن لحنت ملایم باشه و لا به لا با سیاست منت هم بذار ****** خدایی هم اگه جمعشون سالمه چه اشکالی داره هر از گاهی بره ؟؟ تو هم گاهی با دوستات خوش بگذرون ******
خوب حالا شما این وسط با این نگاه چکار میکنید؟
من راضی شدم بره ولی چون اون ادم خیلی حساسیه باید یه جوری حرف بزنم که من از رفتنش خیلی خوشحالم چون اگه یه ذره هم ناراحت باشم نمیره
من دلیلی نمیبینم برای خوشحالی یکی دیگه ناراحتی خودتو پنهان کنی و خودتو به خوشحالی بزنی اصلاً نمیتونم بپذیرم
بعضی از مردا عاشق اینند که همدیگه رو با کلمات بچه ننه،زن ذلیل،کوچولو و .... تحقیر کنند،این باعث میشه خودشون(چون که آدم های خیلی سطحی هستند) در برابر طرف مقابل احساس قدرت و بزرگی کنند،این حرکات به نظر من خیلی زشت و زننده هستش متاسفانه همسر شما گرفتار این جور آدم ها شده و این به نوبه خودش میتونه تو زندگیتون اثر بذاره متنفرم از این مردا چون تو زندگی من و شوهرم هم هستند
منم برام اصلا مسئله ای نیست که شوهرم با دوستاش بره سفر اما شب موندن رو حتی خودشم دوست نداره. خیلی موقعیتهای شغلی براش پیش اومدن با درآمد بالا که باید میرفته 2-3 هفته مقیم میشده و با درآمد 2-3ماه فعلیش برمیگشته اما اونا رو رد کرده. چون من اونو آزاد میذارم اونم به من اجازه میده با دوستای دوره دانشگاهم بریم بیرون ناهار یا خونه همدیگه.
امان از دست این مردا
عزیزم سلام به نظر من وقی دوستای همسرت حس مرد سالاری دارن همسرت تو دل خودش فکر میکنه زن ذلیله و داره از زنش اجازه بگیره...مردا مثل ببچه ها هستن...اگه بذاری خودش با فکر خودش تصمیم بگیره ممکنه یه بار بره و این حس رو پیدا کنه هم خانومش اعتماد داره و هم اینکه خودشه که تصمیم گرفته...البته این به شخصیت خودتون هم بستگی داره...من یه مثال از زندگی خودمو بهت میگم
عزیزم به نظرم سخت گیریت منطقی نیست. متوجه نمیشم چرا دوست نداری؟ مگه چه اشکالی داره؟ خوب بره. اصلا فکر کن ماهی یکبار هم بره. بازم اشکالی نداره. نذار از بودن درکنارت، احساس کنه تو قفسه همسر منم زیاد با دوستاش میره، هرجمعه که صد درصد کوه دارند. هوا خوب باشه مسافرت یک شبه هم میرن. گاهی وسط هفته هم میرند منم همیشه استقبال میکنم اتفاقا، حتی خودم پیشنهاد میدم که برید فلان جا یا یک هفته که نره بهش تشر میزنم پاشو برو! تنبل شدیا.. برو کوه یکم شکمت آب شه. هم ورزشه هم روحیشون عوض میشه، پرانرژی برمیگرده فقط باید خیلی مراقب باشی دوستاش آدمای سالمی باشند، همبن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
