تورو خدا اونایی که افسردگی بعد زایمان گرفتید علاعمتون چی بود

من.حوصله نداشتم.خسته بودم.گریه میکردم

البته من قبل بارداری افسرده بودم که با بارداریم درمانمو قط کردم.بعد زایمان عود کرد و بدتر شد

من حس میکنم گرفته بودم همش بغض داشتم همش گریه میکردم از همه بدم میومد مخصوصا از مادرشوهرم  همش میخواستم یکی باهام حرف بزنه من بزنم زیر گریه

 ب نام خدا

من 

ی ساله زایمان کردم 

پوستم کنده شده افسردگیمم جوریه ک همش فک میکنم با ی مریضی ساده و کوچیک میمیرم  بچم چی میشه😣

دیگه خستم از این وضعیت و این افکااااار

وای یا خدا انگار منی 

منم اینجوریم همش دلم به حال بچم میسوزه میگم این بی مادر بزرگ میشه اخر

منم دقیقا  

من بعداززایمان افسردگی گرفتم قبلشم زمینه ش روداشتم مادرم نمیتونست شب پیشم بمونه دست تنهابودم همش فکرمیکردم ازپسش برنمیام وتنهایی چطوری کاراش روبکنم فقط میشستم روسرش وگریه میکردم اون روزاتهران زلزله اومده بودهمش فکرکردم میمیرم ومیمونه زیردست دیگران خیلی روزای بدی بودبعضی وقتادلم میخواست دروبازکنم وازخونه فرارکنم وفقط جیغ بزنم بخاطرهمین افکارم به شوهرم گفتم بریم شهرستان شوهرمم بحرفم گوش کردکارخوبش روازدست دادالان دوساله برگشتیم تهران وداریم التماس میکنیم برش گردونن سرکارقبلیش اخه خیلی توکارازش راضی بودن شب وروزدعامیکنم برگردوننش سرکارش خیلی محتاج بدعاهستم خیلی شرمنده شوهروبچم هستم اون موقع نمیدونستم افسردگی بعداززایمان چیه الان به همه میگم ذره ای حالتون بدشدبه دکترتون بگید کاری که من نکردم وگندزدم به زندگیم😔

من همش گیر دادم به سرطان سینه دستمو میبرم بالا فرو میره پوست سینم انقد سونو ازمایش رفتم که نگو ولی بتز ناارومم

درد مشترک داریم 

انگار همه فک می کنن میمیرن بچه میفته دست یکی دیگه

منم‌ اولش دراین حد بودم وای ی ویروس اسهال استفراق گرفتم گفتم ختما التهاب روده پیدا کردم و تمام....ی کمییی بگی نگی بهترم.... سعی میکنم ب بدن خودم  زیاد نگاه نکنم و دقت نکنم  هر چی خدا بخواد همون میشه بعد مدتها نماز خوندم امروز دلم اروم بگیره

شما ام امتحان کن ارامش عجیبی ب ادم میده

 همه همینن خب دستو ببری بالا فرو میره

واقعا؟پوست سینت فرو میره؟

منم باید کممتر به خودم دقت کنم بخدا