مادرشوهراوخواهر شوهرا بیان لطفا

هر کاری کنی،آخرش زهرشون و میریزن

خوب خانوادت هم نباید بی احترامی کنن در ضمن عروسا حالا واسه خواهرشوهر تره هم خرد نمیکنن

چ با شخصیت افرین,من مادرشوهرم واقعا بده هرجوری بهش محبت میکنم بهم بی احترامی میکنه اوایل جوابشو نمیدادم الان با خنده جوابشو میدم , اصلا نمیدونم چرا سایمو با تیر میزنه میگه چرا پسرم براوتو خرج کنه باید برا من خرج کنه چرا برات طلا گرفته و ......,کاش همه مثل شما بودن 

فقط بچسبه به زندگیش، هی پیش ما بد برادرام رو نگه، هی ناله از مراسم هاش نکنه، هی از خانواده ما انتظار نداشته باشه، کل رفت و آمد اش با خانواده خودش نباشه حداقل پنج بار اونجا میره یه بار هم به ما سر بزنه، نمی تونه یه زنگ بزنه. هر چی می تونه و دوست داره بپوشه، بخوره، تیپ بزنه   طلا بندازه، و .... کیف هم می کنم. 

من هرجور دلم بخاد رفتار میکنم و در عیر این صورت حواله میشن به ب....

فقط به مامانو بابام بی احترامی نکنه 

بعدش هر جور راحتن فقط با هم خوش باشن 

تیپم برنه شیکم بپوشه باعث افتخارمونه

من نگم از عروسمون برات که همش به ما میگه حسودیت زندگی ما رو میکشیدحالا خوبه هیچی هم ندارن همیشه هشتشون گره نهشون 

نمیدونم چه طرز فکر مسخره ای . ارزو هر خونواده ای خوشبختی بچه اش . چرا پدر ومادرم ومن حسود برادرم باید باشیم

اونکه صد در صد، چون مامان خودم اصلا دخالت یا بی احترامی نداره نسبت بهشون توقع منم تو این زمینه رفته بالا 

مامانم خدایی کاریشون نداره جز محبت

شاید عروس شما برای شما اینطور باشن ولی سمت ما فرق میکنه 

یه حرف من ممکنه خیلی تاثیر داشته باشه...

در هر صورت ب من ربطی نداره زندگی اونا بی احترامی نکنه، رو چشم ما جا داره

تمیز و مرتب باشه تنبل نباشه البته برا خونه خودش به شوهرش توجه کنه احترام فامیل‌های شوهرش رو داشته باشه و احترام پدر و مادر و خواهر شوهرش  خلاصه مثل خانواده خودش بدونه

همیشه به فکر منه .. 

مثلا میدونه من روتختی میخوام هر جا ببینه به من خبر میده. تولد دخترم باشه کلی باهام همفکری میکنه که چیکار کنم و چی بخرم براش و.. زایمان کردم سه روز پیشم موند که تا اخر عمرم مدیونشم .. با اینکه خودشم دخترش دو سالش بود ولی موند و خیلییییی کمکم کرد.. هر مراسمی برای فامیل شوهرم باشه میگه اگه میبینی لازمه منم بیام( ختم .. روصه و..) خونه مامانمم همیشه با جون و دل و روی باز میاد ‌. شاید زیاد کار نکنه ( کلا مادر و پدرم از هیچکدوممون انتظار کار کردن ندارن) ولی خیلی خودمونی و راحته باهامون.. مثلا اگه بیاد اونجا و من برم براش میوه بیارم میگه بیا بشین خودم میارم .. و گاهی هم واقعا خودش میره بیاره .. توی مهمونیهامون همیشه میاد .. خیلی خوب و صمیمی.. همه فامیلمونم دوستش دارن

عروس نداریم هنوز. مگه کدوم سمتی که خواهرشوهر نقش اساسی داره اخه من شوهرم اصلا حرف خواهراشو پشمش حساب نمیکنه چون میدونه اخلاقاشونو 

😂😂👏👏👏👏👏

این رفتار متقابل دیگه؟چون باس احترام بذاری که ببینی

خوشبحالت چه زن داداش خوبی اما مطمئن بلش شما هم خوبی ببین من رفتم خونه خواهرشوهرم از اول رفتم کمکمش واسه غذا و و سیب زمینی سرخ کردن و ... آخر سر چون بچه کوچیک داشتم ظرفارو نشستم برگشته میگه ظرفارم که واسه سرگور بابام گذاشتین اخه ببین شعور ادمو 

والا باور کن من اصلا از خواهرشوهرام نمیترسم تازه زیاد حرف اضافم بزنن جوابشونو میدم اما خیلی سعی میکنم احترام بزارم