2737
2734

۱۰ روز مونده بود به مدرسه ها ما همه فامیل ها خونمون کرج به جز پدربزرگ مادربزرگم که خرم آباد زندگی میکنن و دایی کوچیکم هم از وقتی عروسی کرده پیش اوناست که گوشی مامانم زنگ خورد و گفتن داییم تصادف کرده و رفته تو کما دکترا جوابش کردن ما هم با تمام اقوام راه افتادیم رفتیم خرم آباد که دیدیم بله مغزش له شده وقتی هم مغز له بشه دیگه هیچ امیدی نیست ۳۵روز دقیق ما چادر زدیم توی حیات بیمارستان اونجا بودیم شاید ۵۰ نفر بودیم ۳۰نفر خونه بودن ۲۰نفر بیمارستان دعا میکردیم و التماس این اماما میکردیم تا اینکه یک روز دوستهای داییم از مشهد اومده بودن و آب امام رضا آورده بودن ۳۰ جز قران هم روش خونده بودن دکترا گفته بودن مگر معجزه بشه که اونم بعید میدونم مغزش له شده اگر هم به هوش بیاد فلج میشه خلاصه مامانم به زور التماس پرستار ها کرد و آب امام رضا رو برد باپنبه به دور مچ داییم با سرش ریخت خلاصه مامانم تو حیات مامانبزرگم اینا ساعت ۳ نصف شب نماز میخوند که یک کبوتر سفید اومد نشست گوشه سجاده مامانم مامانم گفت این کبوتر امام رضاست برام خبر آورده خاله هام هم همه گریه میکردن تا اینکه ساعت ۷ صبح همه نشستیم توی خواب و بیداری بودیم که گوشی بابابزرگم زنگ خورد همه اومده بودیم گوش میدادیم ببینیم چی شده میترسیدیم مهمون هم از راه دور پر خونمون بود پرستار گفت الو آقای فلانی بابابزرگم گفت بله بفرما گوشی نوکیا هم خوب صدا پخش میکنه گفت مژده بدید پسرتون ساعت ۳نصف شب چشم باز کرده و دکتر معاینه کرده اصلا مغزش سالم سالمه و دیگه له نیست ما هم از خوشحالی بدون روسری اومده بودیم پیش مهمون ها مامانبزرگم تمام بیمارستان رو ۵۰ هزاری میداد و اصلا فلج هم نشد فکر کنم امام رضا بخشیدش به پسر ۱ سالش وقتی داییم به هوش اومد گفت خواب دیدم تو حیاط امام رضا بودم هوا سرد بوده ملافه سفید روم بوده دیدم یه خانمی اومد گفت من فاطمه زهرا هستم پاشو پاشو امام رضا شفات داد گفت من میگفتم ولم یه ذره بخوابم ولی اون نمیزاشت تا اینکه چشمام رو باز کردم دیدم ملافه سبز بالا سرمه صدای دستگاه میاد



بعضی شبا عجیب دلتنگت میشم نمیدونم واقعا نمیدونم به هر دری زدم که قسمتم بشی اما نمیشه من از خدا فقط یه چیز میخوام اونم لحظه ای که خودمو توی لباس عروس دیدم حداقل با اونی که دوسش دارم باشم میدونی از اون دردناک تر چیه؟؟؟تو حتی نمیدونی من حاضرم برات تک تک استخون هامم بدم یادت باشه هیچکس اندازه من نمیتونه دوستت داشته باشه این چند بیت شعر تقدیم به خودت عزیزترینمA❤️میخوام بدونی که دلم داره برات پر میزنه🕊مثل یه داروغه شبا به هر دری سر میزنه 🥺وقتی میای با اون چشات دنیامو پر نور می کنی💫غصه ی تنها موندن و از دل من دور می کنی 🥹عمری اگه نگات کنم از دیدنت سیر نمیشم😍بدون که عشق تو زده خیمه به صحرای دلم 🫀اگر که باور نداری گوش کن به حرفای دلم...

عشق من مهربونه شک

چقد دلم واسش تنگ شده

🖤 دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی اید 🖤باز میشه این در صبح میشه این شب  صبر داشته باش 🖤گر تو با بد، بد کنی! پس فرق چیست؟!💙یا حسین ادرکنی   یابالغوث ادرکنی 💙.. با گریه هام میاد غم هامو حل کنه   نزدیک میشه تا منو بغل کنه   از اسمون شهر خیلی پایین تره    درو که وا کنی💙 خدا 💙پشت دره   چشمامو بستم از کنارش رد شدم   چشماشو بسته تا نبینه بد شدم   هرکاری میکنم ازم نمیگذره  حسی که بین ماست از عشق بیشتره....     با خوشحالی دیگران خوشحال شو!  نوبت توهم میرسه😘😉     میشه برای حاجتم یه صلوات بهم هدیه بدی 😘        خداوند فرمود: با زبانی دعا کن که با آن گناه نکرده باشی تا دعایت مستجاب شود !!!به دیگران بگو برایت دعا کنند چون با زبان آنها گناه نکرده ای. 💙اباصالح التماس دعا هرکجا رفتی یاد ما هم باش


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

قربون امام غریب و مهربانم بشم. انشالله همه مریضها هر چه زودتر شفا بگیرن

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع). خدایا هزاران مرتبه شکرت. انشاالله همه به آرزوی قلبیشون برسن. آمین

2738

من قبلا قلبم ناراحت بود همش اکو و دکتر بودم...میگفتن دریچه ات افتادست....من یه سال که داشتیم میرفتیم مشهد تو راه دچار تپش قلب شدم که خیلی شدید بود همش گریه میکردم دیگ مامانم اینا ترسیده بودن...تا دو‌روز تپش داشتم تا روزی که رفتم وارد حرم شدم همونجا تو حیاط تپشم قطع شد...بعد اون ک برگشتیم رفتم اکو گفت قلبت سالمه هیچ مشکلی نمیبینم...تجربه خوبی بود برام😍

آیا کسی آنقدر دوستت دارد که از جهان نترسی؟!😊❤️
قربون امام رضا بشم کاش حاجت منو هم بده ، دلم میخواد ازدواج کنم وبا همسرم برم پابوسیش

ایشا الله به حق خودش حاجتت رو میده

بعضی شبا عجیب دلتنگت میشم نمیدونم واقعا نمیدونم به هر دری زدم که قسمتم بشی اما نمیشه من از خدا فقط یه چیز میخوام اونم لحظه ای که خودمو توی لباس عروس دیدم حداقل با اونی که دوسش دارم باشم میدونی از اون دردناک تر چیه؟؟؟تو حتی نمیدونی من حاضرم برات تک تک استخون هامم بدم یادت باشه هیچکس اندازه من نمیتونه دوستت داشته باشه این چند بیت شعر تقدیم به خودت عزیزترینمA❤️میخوام بدونی که دلم داره برات پر میزنه🕊مثل یه داروغه شبا به هر دری سر میزنه 🥺وقتی میای با اون چشات دنیامو پر نور می کنی💫غصه ی تنها موندن و از دل من دور می کنی 🥹عمری اگه نگات کنم از دیدنت سیر نمیشم😍بدون که عشق تو زده خیمه به صحرای دلم 🫀اگر که باور نداری گوش کن به حرفای دلم...

منم کوچیک بودم مشگل قلبی داشتم گفتن چون کوچیکه فعلا عمل نمیکنیم  چن ماهی بستری بودم چون مشدی هم بودم،گاهی بابام منو میبرد حرم باهم میرفتیم پای پنجره دعا میخوند واسم 

ی شب من خاب  دیدم دوتا اقا لباس سبز اومدن تو خابم یکیش صورتش گرد بود یکی دراز 

دست کشید رو سرم یکیشون 

بعدش برا مامانم تعریف کردم،ابجیام گفتن همون شب سفره ابوالفضل انداخته بودن برام تو خونه 

دگ مرخص شدم دکترم گف دگ نیازی ب عمل نیس،شفا پیدا کرده😍

کلاس سوم ابتدایی بودم 

با کسی ک نوشابه نارنجی رو بیشتر از مشگی دوس داره 😏نمیتونم ب تفاهم برسم 😐
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687