توو چن جلسه که اومدنو رفتن حرفاشون جوری بود که فک میکردم آدمای فهمیده هستن
ولی بعد عقد زدن زیر همه چیزو چون شوهرم نماز خونه و سالم و احترام پدرو مادرو بزرگتر سرش میشه و کاریو زحمت کشه و دروغگو نیس و هیزو چشم چرون نیس گفتم بریم زیر یه سقف درست میشه ولی نشد بدترم شد
دخالتهای پدرومادرش و حرف گوشکونیه شوهرم منو ب اینجا رسوند که میخوام درخواست مهریه بدم
اونم کم بیاره راضی بشه طلاق توافقی کنیم