سر چیزای الکی ...خیلی آروم وخوش اخلاقه ها ...اما یه مشکلاتی داشتیم با خانوادش اینا جدا شدیم از اونا البته هی شکر میکنه خلاص شدیم ایناالان حل شده ....منم داشتم میرفتم دندونپزشکی دندونامو درست کنم بعد اقدام کنم ....الان یکیش مونده اما هی گیر پیده آره تو به فکر دندونات باش یا برای هرچی حرف درمیاره انقدر غر میزنه ...دیروز واسه یه جوراب خریدن واسه خودش اونقدر غر زده گرون شد تو باعث شدی بخرم یا من حرف میزنم با یکی تو حرف نزن ...یا خلاصه خیلی حرفای مزخرف وگیردادناش زیاد شده بهم استرس شدید میده ...دیروز رفته بودیم بیرون کلی هم خرج کرده بودا حتی سینما هم رفتیم همشو با حرفای بیجاش از دماغم درآورد هیچ لذتی هم نبردیم دلم فقط مرگ میخواس تو خیابون قهر میکرد میرفت برمیگشت چرت وپرت میگفت اصلا قابل گفتن نیس ...شبم برگشتیم انگار هیچی نشده شوخیم میکرد ....اصلا نمیدونم چرا