بسمالله رحمان رحیم بنده یه خواهر شوهر و یک خواهر شوهر آینده هستم
اولی که کوچیک بودم بوق بودم هیچی فقط خوشگلیش رو میدیدم
دومی هم نشده تا حالا به مرحله خونه طرف رفتن برسه
ولی خوب جاهایی که میریم دختر دارن و بدون هم نمییابد ولی داداش من قبول نمیکنه بریم خواستگاری
مرتب بودن و تمیزی خونه
مهربان بودن
رعایت یه سری چیزا که تو عرف ما نیست مثل دست دادن یا بدون روسری جلو نامحرم بودن
شیوه برخوردش با پدر مادرش
نه اینکه ما خیلی رفت و آمدی هستیم به خونگرم بودن و خوش برخوردی
لباس پوشیدنش و تیپش ما پلنگ نمیپسندم
رشته خانواده ما با اینکه تحصیل کرده و مرکز استانیم روستایی هستش زیاد با آدم های تشریفاتی و باکلاس نمیتونیم گرم بشیم
انصافا چهره و اندام آخرین اولویت هستش چند مورد هم داداشم نشون دادیم اونم رو این مورد خیلی دنبال با کلاس نیست
داداشم هم ارشد داره کار و خونه و ماشینم در حد یه پسر 32 ساله داره رو به پیشرفتن هستش
اینم بگم اعتماد بنفس و سر زبون و دست بال داشتن هم خیلی مهمه
دیگه هرچی به ذهنم رسید