امروز ما رفتیم سینما منو دوس پسرم بعد فیلم رفتیم پایین تر ببینم کافه ایی هس یا نه یهو دوس مامانمو دیدیم منم نیشم باز اونم یه نگاهی به علی کرد خندید جواب سلاممو داد منم استرس داشتم ولی به روی خودم نیوردم جلو علی رفتیم کافه گفتم وای علی چیکار کنیم...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.