سر ازمايشگاه بايد خون ميگرفتيم استاد گفت يكي بياد بگيره اول خودش گرفت بعد من گفتم من ميگيرم ولي خون نميومد بعد يكي ديگه اومد گرفت استاد در مورد اون پسره گفت افرين ببينيد چقدر با اعتماد به نفس اعلام امادگي كرد بعد اون پسره كه من ازش خون گرفتم به شوهي گفت خيليا اعلام امادگي كردن مهم اينه كي تونس خون بگيره
البته بگم تو گروه هاي ديگه هم خيليا نتونستن
به نظرتون زشت شد؟
بديش اينه من خيلي با اعتماد به نفس گفتم ميخوام خون بگيرم استاد گفت به نظرم اين تايم خونگيري خوبي خواهيم داشت