به نظر من هم اول باید. نقطه ضعف ها و. چیزهایی که باعث حرص و ازار. بقیه میشه بفهمی بعد اقدام کنی
مثلا من اوایل ناراحت میشدم کم محلی میکردم بعد دیدم براشون. مهم نیست
یا نمیرفتم خونشون میدیدم اصلا یک ماه هم نرم کک خیالشون نیست
بعد شروع کردم شناسایی اخلاقشون
مثلا مادرشوهرم به جاریم باج میداد. چون. فامیل بود. میترسید حرف ببره پخش کنه
من غریب بودم هر کاری میخواستن میکردن چون به کسی نمی گفتم
منم به عمد. با یکی از زنعموهای شوهرم صمیمی شدم و. به گوش خانواده همسر. رسوندم که باهاش تلفنی در تماسم
اونا هم میترسیدن که حرفی بزنم هی میگفتن با این حرف نزن پخش میکنه دیگه جرات کاری نداشتن
یا مهمونی میگرفتن میرفتم ولی حرصشون. میدادم با خنده خنده کارم پیش میبردم هی پچ پچ با زنعمو یا خیلی کارای دیگه
شوهرم فکر. میکرد من چه قدر. مهربونم که با وجود کارای اینا میرم مهمونی خونشون
البته ظلم نمیکردم چون خدا جای حق نشسته به سر. ادم میاره
فقط تلافی
الان هم با هم خیلی خوبیم بعد. از ادب شدنشون خوب شدیم
منم پیگه بدجنس بازی در. نمیارم