بچه ها میدونم شبیه پیر زن ها شدم که دارم خواب تعریف میکنم ولی خیلی ترسناک بود دیشب ساعتمو رو صبح گذاشتم که بلند شم درس بخونم صبح 7ساعتم زنگ زد بیدار شدم خاموش کردم که یکم دیگه بخوابم خواب دیدم حالم بد شده دقیق حس میکردم نفسم به زور بالا میاد سرم گیج میرفت بدنم بی حال شده بود توی خواب مامانم منو برد بیمارستان ولی اون اتاق توی بیمارستان دقیقا اتاق خودم اون تخت هم تخت خودم بود حالا صبر کنید ادامشو