2733
2734
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



سوتی خواستگاری نیست اما بامزه است الان یادم اومد.مهرماه بود که قرار شد با پسر عمه ام عقد کنیم،اوایل مدرسه ها،اصلا حال روحی خوبی نداشتم ، گریه و زاری، از طرفی مدیریون سر صف اعلام کرده بود دانش اموز عقد کرده ببینم داخل مدرسه باشه اخراجه  جمعه قرار بود بیا حرف بزنند برا محضر و خرید و غیره ...

من تو اتاقم نشسته بودم و از شب قبل های های گریه میکردم و تهدید به خودکشی و فرار.درم قفل کرده بودم که یعنی منا بکشید بیرون نمیام..

اینم بگم اتاقم یه درب داره که به حیاط خلوت باز میشه و حالت انباری داره برا مادرم که کیسه برنج و سیب زمینی و اجاق گاز اونجا میزاره...

یه دفعه صداها از داخل پذیرایی زیاد شد 

،رفتم قفل اتاقا باز کردم ببینم کی اومده ..

اوه همه عموهام،عمه هام،خاله و دایی و مادربزرگ  دیدم داماد نیست اینجوری شدم  

اومدم بقیه گریه ام را کنم که یادم افتاد از دیروز هیچی نخوردم و گشنمه، رفتم داخل حیاط خلوت دیدم یه گونی بلال هست  بابدبختی کبریت پیدا کردم شروع کردم بلال سرخ کردن اون نه یکی و دو تا ،،،،۵تا  من عاشق شیر بلالم..

۵تا را اوردم داخل اتاقم دراز کشیدم و چشام و بسته ام گریه میکردم و گاز میزدم و به این فکر میکردم کاش نمک بود  چهارمی را خورده بودم که حس کردم یه نگاه سنگین روم هست ،چشاما باز کردم دیدم پسر عمه ام اینجوری   نگام میکنه...

حالا هی به من نگاه میکنه ،به بلال های خورده شده ، میره سرک‌میکشه داخل حیاط خلوت  وای ابروم رفت نبودید ببینید چه اشکهایی میریختم مثل زامبی شده بودم با دندونهای سیاه ..

الانم میدونه عاشق بلالم ،همیشه برام میخوره ،میگه کسی که اون وسط به حالت نزار میشینه ۵تا بلال میخوره یعنی عشقش بلاله

پدرم رفت و شهر خالی شد😔😔خدایا امانتی که سپرده بودی روزجمعه تاریخ۱۳۹۹/۰۷/۹ساعا ۱۳:۲۵به خودت سپردم،نگهدارش باش ، طلب مغفرت و امرزش دارم براش،خدای مهربونم یادت باشه اون مهربانترین و خوش قلب ترین پدر دنیا بود😔😔غریب و تنها به خواست خودت پابه دنیا گذاشت بدون مادر و برادر  وپدر و با خواست خودت بردی،هر کس دوست داشت برا پدرم دختری یا خواهری کنه صلوات و فاتحه بفرسته اللهم صل علی محمدا و ال محمدا
وسطه عقد بودیم رسید به بار سوم قبل زیر لفظی ابجی کوچیکم داد زد گفت عروس خانوم لال است‌تو به فیلم دید ...

اینقد خندیدم اینقد خندیدم 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

ببینمت تو رو 🥴                                                         دیدمت برو 😒
2731
منو شوهرم همکار بودیم آشنایی داشتیم قبل خواستگاری، بعد که اومدن خواستگاری،از طرف خواهرش یه هلو برام ...

حالا چرا موز؟؟🤭😂😂😂😂هلو داده بود لیمو میدادی☺☺

😍ما قدبلندا واژه ای به نام "این" نداریم چون از  ارتفاعی که ما نگاه میکنیم همه چی "اونه"😍😁آقایوننننننن داداشام،گوفته باشم،اینجه باس ماس.. یعنی کلش باس ماس. این تاپیک  و اون تاپیک لایک و کامنت ماس ماس.یعنی سااایت کلوهومش ماس ماس.. آبجیا فدا مدا  

۱۵ سالم بود در حیاطمون باز بود یهو از پنجره دو نفر رد شدن فامیل یکی از همکلاسیام بودن من عین چی وسط خونه دراز کشیده بودم درسامو مینوشتم دورمم پر کتاب بود اینا که اومدن فهمیدن قضیه چیه یهو پا شدم عین مونگلا نه سلام دادم نه چیزی بدو بدو رفتم طبقه بالا 😂

وای یه ماه بعد عقدم یه پسرپولدار اومد خواستگاری، اون خیلی سوختن داشت خاک برسرشون😜😜

دقیقا مث خودم، یه هفته بعد عقدم یه خانواده خیلی پولدار میخواستن بیان خواستگاری،نمیدونستن عقد کردم چندوقتی بوده میخواستن بیان هی دست دست کردن تا اینکه وقتی زنگ زدن بیان من عقد کرده بودم😐😐دقیقا خااااک تو سرشون😂😂😂

یکی از فانتزیام این بود وقتی دوست پسرم اومد خواستگاریم و رفتیم تو اتاق صحبت کنیم بشینم بغلشو بوسش کن ...

وااای فانتزی منم همین بود ، اما نمیدونم چرا هیشکی به ما نگفت برید تو‌اتاق حرفاتونو بزنید🙄 فکر کنم میدونستن بعد از ۳ سال دوست بودن غیر از کاری دیگه کردن حرفی واسه گفتن نداریم 😁

تو یادت نیست ولی من خوب به یاد دارمبرای داشتنت  دلی  را به دریا زدمکه از آب می ترسید
یا خدااااااااااا واکنشش چی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فقط قیافش اون لحظه

فکر کنید پسره خودش بیشتر هول کرده فراااااار😁😂

تیکرم برای لاغرشدنم تا مهرماه من میتواااانممممممممم به وزن ۶۰ کیلویم برسم میتووووووونم😍😎😘
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز