2777
2789

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اين هفته تعطيلات رفتيم خونه مادرشوهرم كه از كربلا اومده بود بهش سر بزنيم ، قبلا گفته بودم كلا خيلي باهم اختلاف نظر داريم ولي من در تمام اين مدت مهربوني كردم ، محبت كردم كه شايد دلشونو به دست بيارم ولي مادرشوهرم متاسفانه از دين و ايمان فقط فكر ميكنه اگه بره كربلا و نماز بخونه كافيه و ياد نگرفته ركن اصلي دين ما محبت و اخلاق خوبه 

ما هميشه روي اين موضوع دعوا داريم و مشكل ديگه ام اينه كه شوهرم بدون هماهنگي با من اينكار رو ميكنه و اينكه اونا هم هيچوقت تشكر و اينا نميكنن هميشه طلبكارن ، خلاصه اين هفته كه تعطيلات بود رفتيم بهشون سر بزنيم قرار بود برگشتني يك روز زودتر برگرديم چون من خيلي خونه كار داشتم ... يهو ديدم دم رفتن پدرشوهرم وسايلاشو جمع كرد كه من مريضم بايد پسرم ببرتم دكتر و رفت جلوي ماشين نشست ، منم فكر كنيد با بچه كوچيك اونهمه ساك و وسيله رفتم عقب كه حتي جاي پا نداشتم ولي تا خونه گريه كردم بعدشم تازه شوهرم طلبكاره كه بابامه ... 

تازه وقتي مياد هم ميره تو اتاق ما روي تخت ما ميخوابه چون كمرش درد ميكنه 

  در صورتيكه من خودمم ديسك كمر دارم و وقتي زمين ميخوام داغون ميشم 

خلاصه من طاقت نياوردم و رفتم خونه مامانم ولي به پدرشوهرم گفتم كه مادرم مريضه ميخوام برم پيشش يعني جلوي اون نخواستم بگم به خاطر شماست 

اينم بگم چون دكترشو برده بود و كاراش انجام شده بود بردتش و اگه نميبرد تو هفته آينده مرخصي نداشت يعني به خاطر من نبوده ، بچه ها به خدا خسته شدم نميدونم بايد چيكار كنم حتي حال ندارم به بچه ام غذا بدم 

2801
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز