تازه وقتي مياد هم ميره تو اتاق ما روي تخت ما ميخوابه چون كمرش درد ميكنه
در صورتيكه من خودمم ديسك كمر دارم و وقتي زمين ميخوام داغون ميشم
خلاصه من طاقت نياوردم و رفتم خونه مامانم ولي به پدرشوهرم گفتم كه مادرم مريضه ميخوام برم پيشش يعني جلوي اون نخواستم بگم به خاطر شماست