اصلا نباید دعوت میکردی...وقتی اخلاقشونو میشناسی....
مقصر صد درصد شمایی
چرا وقتی اخلاقشون رو میدونی و با مادرت خوب نیستن دعوتشون میکنی ؟
چرا میگی مامانم کمک میخواد زود بریم ؟خب نهایتش میکفتی شما هم دعوتید ولی من زودتر میرم برای کمک شما هروقت تونستید بیاید
چرا وقتی نمیان زنگ میزنید؟
جرا وقتی نمیان اش میارید براشون ؟
دیدی همش خودت مقصری که پرروشون کردی
بگیره مهم نیس بگو استباه از ماست ک ب مامانت عزت و احترام میداریم ساعت 12 طهره دختراش خوابن میخاس کاری کنه ک منم نرم بگو منم تو مراسماتون اینجوری میام حالا ببین
حس میکنم خیلی کوتاه میای اونا هم سواستفاده میکنن
حقته وقتی مادرت رو کوچیک میکنی میگی زنگ برنه حقته برات کلاس بذارن
بگو عزیزم من مادرتو خیلی دوست دارم و امروز دوست داشتم‌همراهم‌بیاد باهم‌بریم خونه مادرم وقتی بامامانتم بهم خوش میگذره اما از دیروز هرچی گفتم و زنگ زدم قبول نکرد بگو صبح خوشحال بودم که باهاش میرم‌مهمونی و یه ساعت منتظرش نشستم‌نیومد و خونه مادرم دلم‌پیش مادرت بود که کاش اونم بود بگو فک کنم مادرت از حضور من ناراحت میشه منو دوست نداره،کمی اشک تو چشات جمع کن بگو من مشکلی دارم یا ناراحتشون کردم که ازم بدش میاد؟بعد کمی گریه کن و بگو من میخوام‌برا مادرت مثل دختر واقعیش باشم
تو چنین مواقعی مردا خر میشن داد و بیداد کنی و از اول مامانشو مقصر جلوه بدی طرف اونا رو میگیره درضمن پیشی بگیر تو قبل از مادرشوهرت جریانو براهمسرت تعریف کن
تو بايد با شوهرت دعوا كني نه اون باتو
بذار هرچی میخوان بگن توام به شوهرت بگو اگه اینجوره پس خوب کردم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
28 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
