به نظرت خیلی رمانتیک باهاش حرف نزدی؟ اخرسر یه پیام تهدید هم بده اینحوری که قند تو دلش اب کردی😐
یاد اون متن افتادم :
اقایون چند لحظه چشماتون رو ببندین و تصور کنین یه دختر دارین که قراره با یکی دقیقن مثل شما ازدواج کنه. لبخند زدین؟ اگه نه پس خودتون رو عوض کنین !
تو هم اینو براش بفرست
خودمم بخاطر این که مطمعنم منو بچه رو دوست داره بهش فرصت دادم وگرنه کارامو کرده بودم چند ماه آخر بارداری ولش، کنم برم خونه مادرم و هرکار دلش میخواد بکنه... این بی تفاوتی من بیشتر داغون می‌کرد مطمعنم چون عادت نداره به نبودم به بی محبتی و سرد بودنم
منم دو سال پیش شرایط شما رو داشتم.شوهری که مثل چشمام بهش اعتماد راشتم و عاشقانه همو دوست داشتیم یهویی دیدم داره عوض میشه و متوجه شدم زیاد با گوشیش چت میکنه .اما من هرچی بهش میگفتم به حرفام گوش نمیداد نه دعوا و نه محبت هیچ کدوم جواب نداد تا اینکه بعد از زایمان رفتم قهر سر همین جریان گوشی و چت کردنا و بعد از اینکه رفتم قهر شوهرم متوجه شد تصمیم جدیه و میخوام‌ترکش کنم و اونجا متوجه شد که چقدر ضربه به زندگیمون زده .البته میدونستم رابطه جنسی نیس و یکی از همکارای خانمش هس با اینکه هیچ چیزی ندیده بودم ولی حس ششم قوی بود
میدونم. ... منم یاد یه سری چیزا میفتم که از سمت شوهرم دیدم حالم از اونو این زندگی بهم میخوره. با اینکه هیچوقت اثبات نشد . یا اینقدر خودم احمق بودم که خودمو گول میزدم! نمیدونم .... أه. حالم گرفت. لعنت به همه چی
خیلی بد شرایطیه.. مخصوصا توو دوران بارداری که به مراتب آدم حساس تره... انگار مردا میترسن وارد نقش پدر بشن... من مطمعنم شوهر و شوهر تو زندگیشونو دوست دارن اما همونجوری که توو اسکرین به شوهرم گفتم گاهی یه کنجکاوی و شیطنتشون باعث میشه اعتماد و عشق که فاکتورا مهم زندگیه از دستشون بره... منم تهدیدش کردم که بچه بدنیا بیاد تصمیم بهش میگم... گریه کرد اما بازم گردن نگرفت جیزیو
خیلی حواست جمع کن .یه کم زمان میبره ولی هیچ وقت دیگه جلوی شوهرت عنوانش نکن .توی هیچ دعوایی در موردش صحبت نکن که براش عادی بشه و بگه نگاه زنم ببخشید دوباره از اینک کنجکاویا کنه .رابطه جنسی رو اگه برای بارداریت ضرر نداره داشته باش
