عزیزم تجربه زندگی من میگه هر چی اذیتت کرد حتما بگو و حتما جوابشون رو بده وگرنه مثل من تبدیل میشی به یه آدم افسرده سرخورده عقده ای
والا من جواب میدم چیزی بهم بربخوره اما کلا دوس ندارم همش تو جنگ باشم.سعی میکنم مثبت نگا کنم .اما واقعا دیگه رفته رو مخم این رفتاراشون.تا وقتی با اون خوبن مدام حرفشو جلو من میزنت با اینکه میدونن ما خوب نیستیم.دلخوری پیش میاد یهو من میشم عزیز و میان سمتم.منم محل نمیذارم.فرداش که اشتی میکنن دوباره همینه وضع.من اصلا با اون ارتباطی ندارم اینا همش حرفشو میزنن.خوشم نمیاد پیشم هی حرفشو میزنن یا به اونم‌هی گزارش منو میدن.البته اون خوشش میاد
نمیگم تو جنگ باش. اتفاقا من همیشه تو ارتباط با خانواده شوهر از بحث و جدل و حرف ،پرهیز کزدم و همیشه سکوت میکردم و به روی خودم نمی آوردم. اما الان بعد 7 سال میبینم چقد احمق بودم هر حرفی شنیدم و اجازه دادم هر طور باهام رفتار شه
من هر کی مستقیما بهم چیزی گفته رک جواب دادم و غیرمستقیمم گفتن اگه‌حس کردم باید یه چیزی بگم حتما گفتم و یبارم با جاریم حرفم شد چرت و‌پرت گفت منم جوابشو دادم.اما برا این رفتاراشون نمیدونم باید چیکار کنم
میخرم اونا همیشه دنبال موضوعی هستن پشت سرم غیبت کنن که برام ذره ای اهمیت نداره
من همیشه کار خودم و میکنم بقیه هر چی میخوان بگن
خودشون حسودن دارن سکته میکنن که چرا شوهرم خونه نوساز بزرگ رهن کرده چرا ماشین زیر پای منه
چرا زنگ میزنم میگم پول میریزه به کارتم.....
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
57 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
