الان هم بی نهایت عاشق یه آقایی هستم(عشقم کاملا منطقیه) و اون آقا هم راضیه اما چون پدر نداره عمه اش جای پدرش نمیذاره بیاد خواستگاری من
هی میگه برو فلانی رو بگیر...
هیچ جوره نمیذاره بیاد سمت من
انقد ازش ناراحتم یه حس نفرتی هم دارم بهش
ولی همیشه از خدا خواستم همه چیو درست کنه