خیلی جلبه.یه سری منو دعوت کرد تولد دخترش من و شوهرم هموز سر زندگیمون نرفتیم.بعد مادره من اخلاقشه ک هرجا دعونم کنن میاد.اونم اومد هرچند میخاستم نیاد فایده نداشت بعدتازه کادو هم داد.یهو تا نشستیم جاریم گفت مادر عروس باید سنگین باشه ...جلو من و مامانم گفت من بهم برخورده‌از طرفی طبقه پایین پدرشوهرمه دلش نمیاد بره دو تا خونه دارن ک ما بریم جاشون جلو ادم الکی هی قربون صدقه میره منم دیدم این خیلی جلبه رسمی تم باهاش
من به جای تو بودم همون پیامکم نمی دادم اخه جاری هم شود بشر خدا بداشون ولعنت کنه
پیام بده بگو خدا خیرت بده عزیزم چقدر دلم توی نذری بود😄😄
یعنی دغدغه های بعضیا تو حلقم
دودقه که بیکارمیشین برمیدارین تاپیک میزنین اونم باچه موضوع هایی😕😕😕
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
3 ثانیه پیش
4 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
