2737
2734
عنوان

بالاخره برای طلاق اقدام کردم😭😭😭😭وپایان ماجرا

| مشاهده متن کامل بحث + 883 بازدید | 24 پست
مرسی عزیزم،ان شاالله😔

تا الان بهش فرصت دادی؟ 

فرزندم،دلبندم، عزیزتر از جانم از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم... امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آغوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها و سالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم... شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...! این روزها فهمیدم باید از تک تک لحظه هایم لذت ببرم
زیرابی میرفت هی به همه نظرداشت دیگه نمیکشیدم زندگی بدون حاشیه میخواستم

زندگی واقعا سخته.حالا کهذمیدونی نظرداشته به همه پس بیخیالش شو.خودتو اذیت نکن.بخدا من خودم داغونم دارم اینارو میگم بهت ولی باید خودتو عادت بدی عزیزم

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

واقعا سخته الان مثل میت خونه مامانم افتادم زیر پتو

اولش همینه، اما زمان درست میکنه همه چیز رو، فقط تا میتونی سرتو گرم کن که هیچ فکر و خاطره ای سراغت نیاد ورزش برو، رمان بخون، اگر سرکار بری عالی میشه

واقعا سخته الان مثل میت خونه مامانم افتادم زیر پتو

ببین منم دارم جدا میشم

1سال و نیم عروسی کردم

2سالم عقد

چن سال قبلشم عاشقش شده بودم

دیگه خودت حساب کن

اماااا

اننننقد بچه ننه بود بی مسئولیت بی تعهد انقد کتک میزدتهمت میزد و....که دیگه بعد هزار بار دعوا و قهر واسه همیشه گذاشتمش کنار و بار آخرم بهش گفتم تو دیگه با نامحرمای دیگه هیچ فرقی برام نداری

دیروزم رفتم وسایلایمو جمع کردم و انشالله زود توافق کنه برم جهازمو بیارمو تماااام


2731
حالم از اسم مطلقه بهم میخوره از اون حرفایی که میگن مطلقه حتما کاری کرده که طلاقش دلدن یا مطلقه آوا ...


همچی به خودادم بستگی داره بایدطوری رفتارکنی که کسی جرات نکنه همچین حرفایی بزنه پشت سرت.خب اره واقعابعضیاهستن که مطلقه ان وخراب میشن روشوهرای مردم وخیلی مطلقه هام هستن که پاک زندگی میکنن.خودت انتخاب میکنی کدوم باشی

الهم صل علی محمد وال محمد
اولش همینه، اما زمان درست میکنه همه چیز رو، فقط تا میتونی سرتو گرم کن که هیچ فکر و خاطره ای سراغت نی ...

۲۰ سالمه تازه دانشگاه شروع کردم

سرکار نمیتونم برممم

چه آرزوها که داشتم،و دیگر ندارم
ببین منم دارم جدا میشم 1سال و نیم عروسی کردم 2سالم عقد چن سال قبلشم عاشقش شده بودم دیگه خودت حسا ...

میفهمم

خیلی سختهههه خیلیییییی

تمام قلبم ریزهست ،هست

چه آرزوها که داشتم،و دیگر ندارم
2738
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز