مادر شوهرم پاش خورد شد چهل روز کامل کوچ کردم اونجا و همه کاراشونو انجام دادم، تازه هیچکدوم از جاریام هم نیومدن اصلا با اینکه من نامزد بودمو اونا ازدواج کرده بودن، الان پشیمونم
خداروشکر من همیشه افاده ای بودم😂😂😂😂😂هرچی میخوان بگن بگن ایسشششش برم برای کی کار کنم صدنفر میخوان بیان کارای منو بکنن البته الان خانواده ی شوهرندارم انچنان.درمورد نامزد قبلیم عرض میکنم همیشه بالا بالا نشستم جوری که یادمه یبار ساندوبچ کالباس خریدن بریم پارک برا من کباب گرفتن میدونستن سوسیس کالباس نمیخورماونم بین بیست نفر😂😂😂
نه عزیز الانیا خیلی هواسشون جمعه
عمه شوهرم تازه عروس گرفته
من ندیدم این یکبار تو مهمونیا چیزی تعارف کنه خیلی هم عمه شوهرم مهمونی میده
یبار نشده تو اشپزخونه ببینمش دیگه نهایت ظرف بزاره رو کانتر همین
همیشه هم بالای مجلس میشینه همیشهههههه هم کت و دامن تنشه تنگ و اندامی
مادرشوهرم میگفت فلانی ب کلاسش نمیخوره😒😒😒😒
مادرشوهرمن باحاله بچهای جاریم میرن خونش جیش میکنن انوقت میاد ب من میگ فرشا بومیدن باید شسته شن .منظورش اینه ک بیاببربشور هیچ محلشم نمیدم دیگ نگف.فکزشوکنید مثل لحمقامیرفتم جیش بچه جاریمومیشستم
ایشالا خدا پاداششو ده برابر بهت بده رسیدن به پیر زن واقعا سخته
من خودم دیگه کاری به کارش ندارم ولی مهره های کمرش اسیب دیده است و پیچ و مهره است این مدت ک درد داشت یبار تعارفش نکردم بیا خونم بهت برسم یا دکتری ببرمت با اینکه همیشه من براش نوبت دکتر میگیرم و میبرمش ولی اینبار بی تفاوت گذشتم
بهونمم دوتا بچه کوچیک بود حتی زنگ نزدم حالشو بپرسم دوست دارم همینجوری بمونم دیگه نمیخوام واسم مهم باشه
