یه پلاک بابا قوری برا دخترم گرفتم چن وقتم گردنش بود چیزیش نشد بعد از یکی فامیلامون تا دیدش گردنش گفت وای چ خوشکله به یه ساعت نکشید سنگش کنده شد
میدونستین سنگایی چشم زخم اگه چشمتون بزنن میترکه یا کنده میشه
بابام تعریف میکرد که زمانی که بابام بچه بودن یک پیرزنه بوده که به چشم شوری معروف بوده یعنی هرکی میفهمیده این پیرزنه میخواد بیاد قبلش کلی اسپند میسوزونده و کلی دعا و... اخرشم ی اتفاقی میوفتاده ،ی بار رفته خونه عموی بابام ، اونجا یک درختی داشتن که خیلی تنومند بوده و صد سال قدمت داشته ، خلاصه رفته اونجا و گفته عجب درخت بزرگی ، این حتما خیلی قدمت داره و فلان ، شب یک دفعه ی طوفانی میشه که چشم چشمو نمیدیده و درختی که با تبر کنده نمیشده ، از وسط دو نصف میشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
41 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
