2733
2734

هولم نکنیدجون عمتون تندتندبراتون مینویسم شمام اگرخاطره ایی دارین بگین

یه شب شوهرم خونه نبودنیمه خواب که بودم شنیدم صدای خرت خرت میادگوشاموتیزکردم دیدم بعله صداهمینجوری داره میادمنم که مث چی ترسیده بودم(مث چیشوتودلت بگوا😒)ازجام بلندنشدم خودموزدم کوچه علی چپ که یهویه چی تلپی افتادزمین این دفعه من تامرزشلوارخیس کردن رفتم اما خودمونگه داشتم تااینکه خداب جوونیم رحم کردو شوهرم اومد 

بهش گفتم وباهم دیگه همه جاروزیروروکردیم ولی چیزی پیدانکردیم براهمین باخیال راحت گرفتیم خوابیدیم این دفعه دیگه واقعنی خوابیده بودم که حس کردم یه تیکه ازموهام کشیده میشه  بلندشدم نشستم موهاموتکوندم چیزی نبود گفتم حتما دست همسر گرامی گیرکرده ب موهام😞


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
2738

عزیزم من حرفاتو قبول دارم 

آخه سر خودم از این چیزا زیاد اومده فقط نباید بترسی وتو فکرش نری من چندروزی هست که اصلا بهش فکر نمیکنم خداروشکر دیگه اینطور صحنه هایی هم نمیبینم 

سکوت کردم غرورم نشکنه ✋                               غرورم نشکست اما دلم نابود شد 💔💘

دوباره گرفتم خوابیدم که بازحس کردم موهام کشیده میشه این دفعه سریع نشستمودست کشیدم سرم که یه چی افتاد چراغوزدم چیزی نبود شوهرموبیدارکردم گفت خانم جان توروخدابی خیال چیزی نیست بگیربخواب منکه ترسولرزوجودموگرفته بود سرموازروی بالشت گذاشتم روتشکو باصلوات وایت الکرسی خوابیدم

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

جرعت حقیقت

arosha_88 | 21 ثانیه پیش

لیزر

goli۲۷ | 27 ثانیه پیش
2687