دوست پسر و کلا پسرای زیادی میشناسم ک همش ب حرف خونوادشونن و عصابمو خراب میکنن و ناخودآگاه از اون پسر هم بدم میاد
دارم فکر میکنم شوهرکنم شوهرمم اینجوری باشه من اصلا چشم دیدن خونوادشو ندارم و از مادرشوهر خواهرشوهر خوشم نمیادو همش فک میکنم تو زندگیم دخالت میکنن
کلا آدم با محبت و صمیمی نمیشم باکسی و اگ کسی هم حرفم بزنه باش دیگه رابطه برقرار نمیکنم و باش حرف نمیزنم و اگ بزنم عصبانیتمو روسرش خالی میکنم
مامانمم میگ تو وقتی خونواده خودتم نمیتونی ببینی این اخلاقتو خونه شوهرت داشته باشی مردم مثل ما دلسوز نیستن و پوستتو میکنن و باچوب میزننتو بیرونت میکنه و اونموقع سرت پایین میاد و میگی خانواده خودم چقد خوب بودن
کلا آدم غرغرو و عصبی ام و بی حوصله
یکم افسرده ام ک قرص هم میخورم سه ساله
نمیدونم چرا سرِ بِساز ندارم و دلم میخاد کسی بهم گیر نده و کسی حرفم نزنه و راحتم بزاره ب حال خودم
دلم میخاد مال خودم باشم
ب نظرتون با این شرایط چیکارکنم؟؟؟