من دیگه خسته شدم اززندگیم شوهرم اصلأحرفاموگوش نمیکنه توی هیچکاری باهام مشورت نمیکنه هرچی میگم لج میکنه،من میگم بعددوماه منوببرخونه بابام دلم تنگ شده اونام دلشون برادخترونوه شون تنگ شده امروزوفردامیکنه خونه بابام یه شهردیگه اس3ساعت باشهرمحل زندگیمون فاصله داره اونوقت ماروهمش میبره خونه باباش ک دلشون برابچه تنگ شده بعدم دوسه روزاونجانگه مون میداره تمام نظم زندگیم بهم میریزه اعصابم خوردمیشه ب بچه ام نمیتونم خوب برسم،خونه پدرشوهرم 20دقیقه باماشین تاخونه مافاصله داره...خیلی ازاین وضعیت خسته شدم،بنظرتون چیکارکنم؟لج کنم نرم خونه باباش چندماه؟