به شما تبریک میگم به خاطر تحولی که در شما رخ داده
قدم اول ایجاد تحول که در شما روی داده
قدم دوم عمل به آن
روی گوشیت این نرم افزارهایی که موقع اذان ، اذان میگن نصب کن مثل باد صبا
هر وقت گوشی اذان گفت فورا پاشو وضو بگیر و نمازت رو اول وقت بخون
یکی از دلایل اینکه خواندن نماز برامون سنگین میشه اینه که اول وقت نمیخونیم
پدرم همیشه میگن تو زندگیت هرکار میکنی اما نماز و روزتو ترک نکن
شده اخر وقت با خستگی اما ترکش نکن
روزه هم که ترک عمدیش کلی دردسر داره
باور کن خیلی سخت نیست فقط تلقینه
اذان که میگن بدو سریع وضو بگیر و سریع نماز بخون
لازم نیست اوایلش با اداب باشه
بذار رو روال بیفتی بعد ادابشم انجام میدی
چادرنماز و مهرتم دم دست باشه
بخون بخون
ب نظر من برنانه باد صبا رو نصب کنین وقت اذان ک بشه اذان میگه باور کن نمیتونی نخونی
همون لحظه که قصدنمازداری پاشو والاشیطون نمیزاره ....می دونستی شیطون ازماقوی تره 👹👹👹واسه همین ماهمیشه بایدپناه ببریم به خدا 😰😰😰😰.....الان خودمن نشستم پاسجاده نمازقضای صبح مثلا بخونم هنوزدرگیر گوشیم ....پناه برخدا🙏🙏🙏من فعلا رفتم
فقط رمزش اول وقت خوندنه. بعد عادت میشه . سعی کن با تمرکز بخونی که لذت ببری بعد بخاطر پاداشی که مغزت دریافت میکنه منظورم آرامشه
خودت شرطی میشی
به خودت بگو من برا این نماز میخونم که خدا رو شایسته پرستش میدونم اونم از من اینطوری خواسته که عبادتش کنم باید اون بالایی برات عزیز باشه تا موقع اذان بری سمتش
خودت رو مجبور کن که مدام بخونی سخته ولی همین تکرار و مداومت باعث میشه که ترک نکنی تو هیچ شرایطی هم ترک نکن نگو الان مریضم یا هر کار دیگه اگه خدا رو اولویت قرار بدی حله
مجرد که بودم اذان که میگفت اول بابام وضو میگرفت و احتمال زیاد میرفت مسجد بعد مامانم نماز میخوندبعدش ابجیم منم نمازم حتما سرجاش بودو بعد اونا میخوندم یجورایی انگار خجالت میکشیدم بین اونا من نماز نخونم حتی بگم وقتی بچه بودیم مامانم میگفت من نماز بلد نیستم بیا پیش من باصدای بلند بخون منم یاد بگیرم..نمیدونی چقدر ذوق میکردیم که دیگه بزرگ شدیم و بلدیم نماز بخونیم.همین کار مادرم باعث شد که عادت کنیم.منم از ته قلبم میخوندم و خدا هم هوامو داشت بعد تو نامزدی بخاطر یسری کاهلیا و سخت شدن وضو خونه پدرشوهرم و ارایش و خستگی و هزار جور بهانه نمازم ترک شد ...بعد ازدواجم چند بار سعی کردم بخونم ولی باز نشد که نشد یادم میرفت و یا خودم کاهلی میکردم..الان چند روزه که میخونم و وقتی ام یادم میره شوهرم اول وقت بهم میگه پاشو بخون این خودش یه ترغیب میشه برام اذان گوشیمو باصدای بلند فعال کردم هر جا باشم صدای اذانو میشنوم و همین یه ترغیبه
تو دلیمم باعث شده بیشتر اهمیت بدم به نمازم.یه مادر مقید باشم و الگو باشم واسه بچم
بگم که من ادم خشک مذهبی نیستم (از اونا که هیچ انعطافی ندارن و همه زندگیو سخت میگیرن برا اطرافیان)
من خیلی انرژی مثبت گرفتم از نماز خیلی تاثیر داشته تو زندگیم و یه رابطه خیلی نزدیک باخدا حس میکنم امید وارم بتونی توام انرژیشو ببینی
