من خودم اعتراف می کنم که بدون اطلاع داشتن از کیفیت جنس ایرانی و ضربه ای که به مردم می زنم فکر می کردم اگه جنس خارجی بخرم. آدم با کلاس تری به نظر میام. باهوش ترم. و خیلی چیزای دیگه. حتی فکر می کردم علم و هنری که کلمه خارجی بهش وصل باشه بهتره.
ولی من اون موقع تحت تاثیر جو جامعه بودم. و خب سن زیادی نداشتم. ولی کم کم فهمیدم هر چیزی که تو یه فرهنگ جا افتاده حتما درست نیست.
کم کم پی به ارزش انسان دوستی و هم نوع دوستی بردم. فهمیدم طرز فکرم واسه نه گفتن به جنس ایرانی فقط یه خرده فرهنگه که از دوره نالایق قاجار به جا مونده.
زمان قاجار، زمان نبود جنس با کیفیت، نبودن کیفیت زندگی، و نداشتن سواد تو همه اقشار جامعه بود. باعث این خود کم بینیه.
کم کم فهمیدم مهم ترین درد یک جامعه ندونستن یا کم دونستن یا بد دونستنه.
متوجه شدم ما مردمی هستیم که یاد گرفتیم کم فکر کنیم عمیق فکر نمی کنیم سوالی توی ذهنمون نیست.
متوجه شدم که خیلی از علوم از ایران به جهان رفته.
و اینکه ما اونقدرها که خودمون رو دست کم گرفتیم نیستیم.