2737
2739

🔹🔸🔹🔸🔹🔸


🔴👈چطوری رفتار کنیم که خانواده شوهرمون با ما خوب رفتار کنند؟




در قدم 🐾 اول سعی کنید واسه خودتون ارزش قائل باشید تا یاد بگیرند به شما احترام بذارند‌.


🔶 سعی کنید در کارها به مادر شوهرتون کمک کنید چون زمینه صمیمیت به وجود میاد. البته افراط نکنید تا کار و کمک رو وظیفه شما تلقی نکنند.


🔶 رابطه خوبی با خواهر شوهرتون داشته باشید چون او مشاور مادرش هست و ذهنیت خوب خواهرشوهر نسبت به شما خود به خود مادر شوهر رو تحت تاثیر قرار میده.


🔷 ظرفیت اعضای خانواده رو بسنجید و طبق اون شوخی کنید. البته بازم افراط نکنید تا به خودشون اجازه بدن به شما توهین کنند و در اخر بگویند که شوخی کردیم.


🔷 همیشه لبخند بزنید وخوش رو باشید. زبون بریزید. با لفظ_خوب مادر شوهرتون رو صدا بزنید. بعد از اسم خواهر شوهرتون از جان استفاده کنید. مثلا بگید مریم جان.


🔶 سعی کنید گاهی با دست پر برید پیش مادر شوهرتون ولی سعی کنید هربار این کار را انجام ندید چون این کار شما عادی میشه.


🔶 در حضور خانواده همسر به شوهرتون احترام بذارید و با لفظ خوب اون رو صدا بزنید. فقط در حد علی جون و محمد جون ، عشقم و نفسم و زندگیم نهههههه! 😂


🔷 یادتون باشه خواهر شوهر مثل خواهر و مادر شوهر مثل مادر خودمونه ولی باید حد و مرز رو رعایت کنیم. اسرار زندگیتون رو تعریف نکنید و غیبت نکنید. غیبت نکردن واقعا تاثیر زیادی در جلب اعتماد خواهر و مادر شوهر داره..


🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸

نه غیبت کردم نه شوخی دست پرهم بودم همیشه هم احترام گذاشتم و خوش برخورد بودم اما حس مادرشوهر و خواهرشوهرم اینه که انگار با شوهر اونا ازدواج کردم از هیچ راهی برای بی احترامی کردن طعنه و کنایه زدن و بی محلی کردن دریغ نکردن ذات که بد باشه هرکاری کنه درست نمیشن 

ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم! بگذار بگویند غیرمنطقی هستیم یا ضد اجتماعی هستیم، اما به این می‌ارزد که خودمان باشیم. تا زمانی که رفتار ما و تصمیم‌های ما به کسی آسیبی نمی‌زند، ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم. چقدر زندگی‌ها که با این توضیح خواستن‌ها و تلاش‌های بیهوده برای قانع کردن دیگران بر باد رفته‌اند 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

البته دوستان مجرد حتما همین راه رو پیش بگیرید

هیچ وقت ولی درد دل نکنین در هیچ موردی باهاشون

ولی فکر هم نکنی غول هستن

من خیلی مادرشوهرا رو دیدم واقعا خوبن و خواهرشوهرهایی که واقعا عروسشون رو دوست دارن


2728
نه غیبت کردم نه شوخی دست پرهم بودم همیشه هم احترام گذاشتم و خوش برخورد بودم اما حس مادرشوهر و خواهرش ...

از خانواده شوهرتون واسه خودتون و زندگیتون  معضل نسازید

مادر شوهر و خواهر شوهر را اولویت تاثیرگذار در زندگیتون ندو نید
اونا میتونن خوب یا بد باشن،
ممکنه شما رو ناراحت کنن،
ممکنه احساس کنید اونا قصد دخالت در زندگیتون رو دارن.
صرف نظر از اینکه آنها چه می‌کنند، خوب هستند یا نه نباید همسرتان رو بخاطر رفتار خانواده‌اش تحت فشار قرار بدید.

❌ اونو  مجبورش نکنید پاسخگوی رفتار خانواده‌اش باشه

چون تنها نتیجه‌ ش اینه که اون سعی می‌کنه در این تنش از شما فاصله بگیره یا احساس حقارت کنه و یا مقابلتون جبهه بگیره

و در نهایت آرامش از زندگیه خودتون گرفته میشه و کسی که آسیب میبینه شما هستید.

حالا اگه سالها اینطوری بودیم و دوستمون نداشتن تکلیف چیه؟

دختر خانمى ازدواج كرد و به خانه شوهر رفت ...
ولى هرگز نميتوانست با مادرشوهرخودش كنار بيايد و هر روز با هم جَرّ و بحث ميكردند ...!
عاقبت روزى دخترخانم به پيش داروسازى كه دوستِ صميمى پدرش بود مراجعه كرد و از او تقاضا كرد تا سَمّى به او بدهد تا بتواند توسط آن مادرشوهرش را بُكُشَد ...!
داروساز باخود گفت: اگر سمى به او بدهد كه منجرب به قتل بشود قطعاً به او شك خواهند كرد، پس معجونى به دخترخانم داد و گفت ...:
هر روز مقدارى از آن را در غذاى مادرشوهر خود بريز تا سم كم كم در او اثر كند و اورا از پاى درآورد و به او توصيه كرد در اين مدت با او مدارا كن تا كسى به او شك نكند ...
او هم با خوشحالى معجون رو گرفت و هر روز در غذاى او ميريخت و با مهربانى به او غذا رو ميداد ...
هفته ها گذشت و با مهربانى عروس ، كم كم مادرشوهر هم اخلاقش بهتر و بهتر ميشد تا آنجا كه دختر نزد داروساز رفت و كفت ...:
آقاى دكتر حالا ديگر از مادرشوهرم متنفر نيستم و اندازه مادر خودم او را دوست دارم و ديگر دلم نميخواهد بميرد.
خواهش ميكنم دارويى به من بدهى تا سم را از بدنش خارج كنم ...
داروساز لبخندى زد و گفت ...:
دخترم نگران نباش آن معجونى كه به تو دادم سم نبود، بلكه سم در ذهن تو بود كه حالا با عشق به مادرشوهرت از بين رفته است .

از خانواده شوهرتون واسه خودتون و زندگیتون  معضل نسازید مادر شوهر و خواهر شوهر را اولویت تاثیرگ ...

 

برام بی اهمیتن اونا بیشتر دارن اذیت میشن تا من حسادت آدم رو بیمار میکنه و آرامش رو از زندگی میگیره بیماری که متاسفانه بهش دچارن

ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم! بگذار بگویند غیرمنطقی هستیم یا ضد اجتماعی هستیم، اما به این می‌ارزد که خودمان باشیم. تا زمانی که رفتار ما و تصمیم‌های ما به کسی آسیبی نمی‌زند، ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم. چقدر زندگی‌ها که با این توضیح خواستن‌ها و تلاش‌های بیهوده برای قانع کردن دیگران بر باد رفته‌اند 
 برام بی اهمیتن اونا بیشتر دارن اذیت میشن تا من حسادت آدم رو بیمار میکنه و آرامش رو از زندگی ...

گاهي آرامش در نديدن و نشنيدنهاست!!


اصلا به این فکر نکن که دیگران بــرای تو چه فکری می کنند
حتی بـرایت مهم نباشد چطور و چگونه قضاوت می شوی،
کاری که دوست داری و می دانی درست است را بکن و مسیرِ خودت را برو ،
بگذار دیگران هم یاد بگیرند به جــای اینکه زمانشان را به پای حسادت و قضاوت و تقلید ، تلف کنند؛ دنبالِ اهداف و آرزوهایشان باشند.
گاهی تــو به آسیب پذیریِ قــرص جوشان می شوی و آدم ها با حرف ها و قضاوت هایشان مانندِ آب
نزدیکشان که می شوی؛ نابودت می کنند !
لازم است کمی دورتــر بایستی و در سکوت ، کارِ خودت را بکنی.
که گاهی آرامشِ انسان، در همین ندیدن ها و نشنیدن هاست

2738
دختر خانمى ازدواج كرد و به خانه شوهر رفت ... ولى هرگز نميتوانست با مادرشوهرخودش كنار بيايد و هر روز ...


من سالیان سال دوستشون داشتم هرموقع ناراحت میشدم میگفتم من از مامان خودم هم ناراحت میشم

هیچ وقت بی احترامی نکردم همیشه سعی کردم حرفی نزنم ناراحت بشن

امادیگه کم اوردم الان بیشتر 10ساله ازدواج کردم

از هیچ فرصتی برای نیش و کنایه زدن دریغ نمیکنه ظاهر احترامم رو دارن اما کارهایی کردن که حتی شوهرمم دیگه میدونه  دوستم ندارن

اینقدر خواهرشوهرم رو دوست داشتم که عین احمق ها باهاش درد دل میکردم( نه که غیبت کسی رو حتی بد شوهر رو بگم) 

ولی الان دیگه پذیرفتم دوستم ندارن 

دوست داشتن من دلیلی نمیشه اونها هم دوستم داشته باشن

 برام بی اهمیتن اونا بیشتر دارن اذیت میشن تا من حسادت آدم رو بیمار میکنه و آرامش رو از زندگی ...

یادت باشد تو ملکه وپادشاه زندگی خودت هستی

گاهی وقتها کمی خودخواه بودن چیز بدی نیست. اگر دیگران را عادت بدهی که همیشه آب میوه ی مانده ته دستگاه آب میوه گیری سهم تو باشد یا کتلت زیادی برشته شده، یا بدمزه ترین آب نبات مانده در ظرف شکلات یا هر چیزی که دیگران دوستش ندارند؛ به مرور این می شود سلیقه ات، می شود سهمت!

هیچ کس هم نمی گوید: " آه چه موجود فداکار و دیگر دوستی ". بد نیست گاهی برای خودت بهترین و خنک ترین نوشابه ها را باز کنی.
چرا سهم تو نرم ترین بالش نباشد یا بهترین یادگاری از سفر، یا سرگل غذا یا حتی ساعتی از برنامه ی دلخواه تلویزیونی؟
گاهی باید مثل ملکه ها رفتار کرد. باید به دیگران فهماند در وجود هر زنی یا مردی غیر از یک موجود فداکار همیشه قانع، ملکه و پادشاه ای زندگی می کند که گاه باید عصای سلطنتش را بالا بیاورد محکم و شق و رق بر زمین بکوبد تا دیگران یادشان بیاید قرار نیست همیشه سهم تو از کمترین  چیزها باشد.
یادت باشد تو ملکه و سلطان زندگی ات هستی.
نه فقط مسکّن و مرهم دردها!
🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز