وای واسه ازدواج هیچوقت اصرار نکن
چ معلوم ب صلاحت باشه
منم ی زمان دیوونه ی یکی بودم کارم روز و شب گریه بود
چون هردومون مذهبی بودیم نمیتونستم بهش چیزی بگم
نمیدونم ب من حسی داشت یا نه ولی من واقعا دیوونش بودم
بعد چهار سال ک اومد خواستگاری ردش کردم
خیلی سخت بود واسم از طرفی دوسش داشتم از طرفی من تغییر کرده بودم و نمیتونستم شرایطش رو قبول کنم
خیلی سخت بود ولی الان خیلی خدارو شکر میکنم ک زن اونجور آدمی نشدم