سلام دوستان،من کارمندم، همیشه سعی میکنم کم خرج کنم و پولامو پس انداز کنم تا بتونیم پیشرفت کنیم،با همین کارم تونستیم اول زندگی بدون کمک بقیه خونه بخریم،شوهرم هم خیلی راضیه ولی از طرفی همش دلش میخواد بره مهمونی و گردش،زنهای خانوادش هم خیلی اهل خرید و تیپ زدن هستن،از اونا خوشش نمیاد ولی از طرفی میخواد خوشتیپ هم باشم و همش باهاشون رفت و آمد کنیم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من عروسی نگرفتم چون هیچکس هوامونو نداشت،پولامونو گذاشتیم روی هم خونه خریدیم،زد به نام مامانش چون مدرک شغلی برای وامش نداشتیم، الانم هی پشت گوش میندازه ،نمیدونم چطور راضیش کنم سندو درست کنه