2733
2734
عنوان

من خودم را دوست دارم

| مشاهده متن کامل بحث + 900374 بازدید | 5926 پست
از تاپیک پر بارتون ممنون ... خوشحالم اینجام ... از بانو @roya631   ممنون بابت صدا کردن من .. ...

سلام خوشحالم شما هم اینجایین به نظرم مفیدترین و بهرتین تاپیک نی نی سایت و خدا رو شکر میکنم که اینجا رو دیدیم چند روز گذشته خیلی تلاش کردم که برای خودم کاری کنم و بالاخره یه دری به روم باز شد 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

استاتر جان اول از همه سپاس بابت تاپیک خوبت. دوم از دوستانی که دعوت میکنی تقاضا دارم اسم . سن و مدرک ...

من دوست دارم مشخصاتم رو بگم اما می ترسم که کسی منو بشناسه اگه لطف کنید درخوایت دوستی منو قبول کنید ممنون میشم

همه صفحات رو خوندم و گریه کردم منم از 15 سالگی تصمیم گرفتم که خودم رو دوباره تربیت کنم خیلی کتاب خوندم خیلی تلاش کردم اما اصلا از روند پیشرفتم راضی نیستم از خیلی ها جلوترم اما یه عیب خیلی خیلی بزرگ دارم اونم شخصیت وابسته و مهرطلب هست که باعث شده زندگیم رو تباه کنم متاسفانه با کسی ازدواج کنم که مثل یک دیو می مونه و بسیار سلطه گر هست و تمام تلاشش رو میکنه که من کوچکترین پیشرفتی نکنم و همیشه محتاج باقی بمونم به حدی من رو محدود کرده که تنها حقی که برای من مونده نفس کشیدن هست اونم بدش نمیاد بگیره و بدتر از اون که بچه دارم و می دونم رفتن من مساوی با تباهی زندگی این بچه یک سال که دارم تلاش میکنم خودم رو دوست داشته باشم اما با وجود شوهرم پیشرفت کمی داشتم چون وقتی یک هفته تلاش میکنم یهو بیخود و بی جهت دعوا راه میندازه و تا می تونه خوردم میکنه و از طرف دیگه ارتباطم رو با تمام دنیا قطع کرده تا حامی و پشت و پناهی نداشته باشم واقعا خورد میشم سالهای اول که اینترت نداشتم چند بار تصمیم به خودکشی گرفتم چون درست مثل یه اسیر باهام رفتار می کرد و خودش و خانوادش از ازار و اذیت من لذت می بردن به جز شوهرم و خانوادش بقیه برای من احترام زیادی قائلن تو مراسما دیدم که جلوی من بلند میشن یا میگن تو حیف شدی خیلی باشخصیتی ولی شوهرم و خانوادش خیلی تحقیرم می کنن این دنیا شده برای من یه زندان با یه زندان بان بی رحم که شب به شب سر هیچ و پوچ دعوا راه میندازه و تمام تلاشم در طول روز برای بهتر شدن رو به هدر میده با وجود این توی این یک سال خیلی هنرا یاد گرفتم و خیلی سعی کردم خودم رو بیشتر دوست داشته باشم اما هر وقت میاد خونه دعوا راه میندازه یا خانوادش رو می بینم چند روز حالم بده گاهی روندی که در پیش گرفته بودم یادم میره در ضمنی که نمیذاره هیچ تفریحی یا ارتباطی داشته باشم تا قوی بشم می خوام پنهانی کاری یاد بگیرم تا از نظر مالی مستقل بشم اما نمی دونم چطور و نگرانم که بفهمه مشاور رفتم میگن جدا شو اما حاضر نیستم دخترم رو رها کنم الان با کلی سیاست تونستم در حد بیرون بردن دخترم ازادی عمل به دست بیارم و داشتن اینترنت که خیلی دلش م یخواد ازم بگیرتش دائم در حال خوندن مطالب روانشناسی هستم تا بتونم برم جلو اما نمی دونم چرا پیشرفتی نمی کنم جرات مقابله با این مرد رو ندارم هم سد درونی دارم هم سد بیرونی 

2728

زن ایده ال من باید خوش پوش باشه اما شوهر من خسیس و سالی یک بار برای من لباس نمی خره زن ایده ال من مستقل اما شوهر من اجازه بیرون رفتن به من نمیده زن ایده ال من ادامه تحصیل میده کار میکنه اما شوهر من اجازه نمیده زن ایده ال من خوشحال و خندان اما شوهر من وقتی میبینه میخندم میگه نون مفت می خوری خوشحالی بهش میگم بزار برم سر کار تا نون مفت نخورم میگه از همون جا برو خونه بابات زن ایده ال من یه شوهر با شخصیت داره من خودم تمام نکات مربوط به یک زن با شخصیت رو رعایت میکنم تا حالا صدام رو بلند نکردم دعوا نکردم مقایسه نکردم غر نزدم اما شوهرم بدترین رفتار رو با من میکنه 

زن ایده ال من به پوستش میرسه به موهاش میرسه اما من پولی ندارم که لوازم ارایش بخرم و اگه با سختی چیزی بخرم باید دائم نگران باشم نکنه بفهمه ببینه نمی تونم ارایش کنم چون میگه پول این اشغالا رو کی داده اگه از پول من من راضی نیستم و نیازی به ارایش کردن تو ندارم دائم هم توی خونه می گرده میگه زشتی 

2738
همه صفحات رو خوندم و گریه کردم منم از 15 سالگی تصمیم گرفتم که خودم رو دوباره تربیت کنم خیلی کتاب خون ...

عزیزم اگه تل گرام داری کانال اعجاززندگی عضوشوآموزش جذب توسط امیرشریفی ک فوق العادس ومیفهمی چراتغییری نمیبینی واماهرچه برسرمامیادازباورامون ب هرچیزی فکرکنی میادتوزندگیت اصلاب اتفاقات بدتوجه نکن چون درعین اینکه اونلحظه عصبی وناامیدمیشی اتفاقاتی ازهمین دست میادتوزندگیت درواقع دورتسلسل میشه

سلام آهو جان، دقیقا همین هست. اگر درد دل کردن خوب بود، که حضرت علی (ع) نمی رفتند درد دلشون رو به چ ...

جالبه که هر چی کمتر درد و دل میکنی،انگار دیگران بیشتر بهت اعتماد میکنند،به چشم یه ادم بزرگ بهت نگاه میکنند.

من زمانی که با دیگران درد و دل میکردم،فقط همون چند دقیقه نهایت باهام همدردی میکردن و تمام.


اما الان که چیزی نمیگم،انگار شدم یه ادم بزرگ و امین،که اکثر اطرافیان برایه مسائل زندگیشون دوست دارند از من مشاوره و راهنمایی بخوان.

زن ایده ال من به پوستش میرسه به موهاش میرسه اما من پولی ندارم که لوازم ارایش بخرم و اگه با سختی چیزی ...

درموردرسیدگی ب پوست فقط توساعتاییک اوج گرماس بیرون نروماسک آلوئه ورا.سفیده تخم مرغ عالین وامامهمترین چیزفکرآروم ک اگه باخودت ب صلح وپذیرش برسی همچی اکی میشه ببین من نمیدونم چندسال ازدواج کردی امااگه بپذیری ک مسئول صددرصدزندگیت هستی حال دلت عوض میشه توقوی هستی اگرنبودی بازم پیگیرپیشرفت نمیشدی پس قطعاخدابهترین راهوجلوروت میذاره منم همیشه ته ذهنم این باوربودک بایدی راهی باشه ک باکانال ک گفتمت آشناشدم بااین تاپیک وچنتاتاپیک دیگه وآدمای نازنینی ک حرفاشون عجیب ب دلم مینشستوالان ب نسبت قبل خیلی صبورشدم شکرخداوپذیرفتم ک تنهاکسی ک هیچوقت تنه‍ام نمیذاره ومراقبم خودمم وباورکن الان هرچی بشه اول ب خودم فکرمیکنم ببینم احساسم چی میگه اینومنی میگم ک وابسته شدیدب  همسرم بودم جوریکه همه ب حالم ترحم میکردن غروری برام نموندوخودمونابودکردم الان فکرمیکنم ب گذشته ب خودم میگم برات جبران میکنم ومعذرت میخوام 

سلام آهو جان، دقیقا همین هست. اگر درد دل کردن خوب بود، که حضرت علی (ع) نمی رفتند درد دلشون رو به چ ...

جالبه که هر چی کمتر درد و دل میکنی،انگار دیگران بیشتر بهت اعتماد میکنند،به چشم یه ادم بزرگ بهت نگاه میکنند.

من زمانی که با دیگران درد و دل میکردم،فقط همون چند دقیقه نهایت باهام همدردی میکردن و تمام.


اما الان که چیزی نمیگم،انگار شدم یه ادم بزرگ و امین،که اکثر اطرافیان برایه مسائل زندگیشون دوست دارند از من مشاوره و راهنمایی بخوان.

سلام پرنسس جان ...خیلی خوشحالم که دوباره تاپیک شما فعال شد ...راستش من از نظر شخصیتی تقریبا مثل شما ...

سلام عزیزم خدارحمتشون کنه و عمر باعزت به مادرتون بده

خیلی سخته عزیزم

من خداروشکر هنوز پدر ومادرم هستن وانشالا خدا همه پدر مادرا رو حفظ کنه و عمر باعزت بده

منکه هرشب با این فکر به خواب میرم اگر خدایی نکرده اتفاقی برا پدر مادرم بیفته با این غم بزرگ چه کنم

همیشه میترسم اتفاقی افتاده باشه

اگر گوشیشون رو برندارن به شدت میترسم 

خیلی بده این حس

انشالا خداوند بهتون ارامش بده

همچنین به مادرتون

به نعمتهاتون بیشتر توجه کنین

به سلامتی مادرتون

وجود همسر وفرزنداتون

به اونا فک کنین و بلند شید

زندگی ادامه داره

و متاسفانه این اتفاق برای همه میفته دیر یا زود

خداجووووونم بخاطر انچه دادي و هرانچه ندادي شكر
اگر شام و یا ناهار جایی دعوت شدید،حتما سعی کنید یک بخش کار رو به عهده بگیرید،اما فقط سهم خودتون رو،ن ...

زندایی منم دقیقا همین رفتار رو داره،خونشون که میریم اصلا اجازه نمیده کوچکترین کاری کنیم،خودش با مدیریت و همراهی بچه هاش به نحو احسن پذیرایی میکنند.


خودش هم وقتی میره جایی مهمونی،خیلی شیک و مرتب یکجا میشینه و گپ میزنه ،پذیرایی میشه،

اصلا نه تو اشپزخونه ی کسی پاشو میزاره و نه کمکی.



الان که شما گفتی،دقت کردم،دیدم همه هم ازش راضی هستند و کسی توقعی ازش نداره.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   niهانیتاha  |  17 ساعت پیش
توسط   mahsa_ch_82  |  18 ساعت پیش
توسط   یکتا۸۳  |  1 ساعت پیش