سه چهار سال بود دوس بودیم خیلی همو میخواستیم البته این آقا منو دیده بود من اونو ندیده بودم تقریبا فامیل خیلی دور بودن بعد با ی واسطه از طرف اون آقا آشنا شدم باهاش... خیلی اومد خواستگاری خونوادم قبول نمی کردن منم پافشاری میکردم ولی این بار آخر که اومد خواستگاری اصلا نمیخواستمش چون تازه چشام باز شده بود فهمیدم چ آدمیه ولی شکاک نبود اون موقعه اما خیلی ازیتم میکرد تا به خودم اومدم گفتم نمیخوامش خونوادم مجبورم کردن خواهری بخدا انگار خدا هم منو دوس نداره با من لج کرده اخهه چرااااا😢
بهتره جدا بشی با ادم شکاک و بد دل نمی تونی زندگی کنی چون هیچ وقت درست نمیشه من تجربه داشتم که می گم اولش گفتم درست میشه بزار خوب منو بشناسه بعد گفتم بریم زیر یه سقف درست میشه بعد گفتم بچه بیاد دیگه درست میشه الان ۱۸ ساله درست نشد فقط من نابود شدم الانم مجبورم به خاطر بچم تحمل کنم وقت ریختم تو خودم الانم شدم یه ادم افسرده ، کاش وقتی مثل تو عقد بودم یکی راهنماییم می کرد همه گفتن درست میشه اما درست شدنی نیست خودتو قربانی نکن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
23 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
